18 شهریور, 1400

عواقب بی توجهی مرد به زن

زن ها روحیه حساس و لطیفی دارند و اگر به آنها بی توجهی شود عکس العمل های متفاوتی را از خود بروز می دهند.خطرناکترین عواقب بی توجهی مرد به زن ممکن است جدایی یا خیانت باشد.

اگر حس می کنید که اخیرا رفتار همسرتان با شما عوض شده یا مدام از شما شکایت می کند حتما مدتی هست که او را نادیده می گیرید.در این مقاله شما را با نشانه هایی آشنا می کنیم که از بی توجهی شما نسبت به خانومتان خبر می دهد.

بی توجهی در رابطه به چه معناست؟

زمانیکه یک یا هردو زوجین فکر می کنند شریکشان همیشه هست و هیچ تلاشی برای بهبود و نگهداری رابطه نمی کنند بی توجهی یا غفلت در رابطه اتفاق میفتد.
در چنین مواردی فرد برای رابطه و همسرش وقت نمی گذارد و تمایلی به تقویت کردن رابطه ندارد.
مثلا زمانی همسر شما احساس نادیده گرفته شدن می کند که شما تعطیلات آخر هفته را با دوستانتان مشغول تنیس، گلف و … هستید اما وقت نمی گذارید که یک شب با همسرتان بیرون بروید.
زنی که مورد بی توجهی همسرش قرار میگیرد، اینطور برداشت می کند که شوهرش دیگر به او علاقه ندارد.
عواقب بی توجهی مرد به زن

عواقب بی توجهی مرد به زن

عواقب بی توجهی مرد به زن از اینجا شروع می شود که در ابتدا زن احساس می کند نادیده گرفته می شود، فکر می کند دیگر برای همسرش اهمیتی ندارد، دچار افسردگی و ناامیدی شده و احساس غم و اندوه می کند.

به مرور زن احساس میکند تنهاست و کسی را ندارد.نمی داند که حرف دلش را با چه کسی در میان بگذارد چراکه مرد، توجهی به احساسات او ندارد.کار به جایی میرسد که زن دوست ندارد در جایی حضور پیدا کند.برای مهمانی ها و دورهمی ها بهانه می آورد.

متاسفانه بعد از مدتی، ممکن است زن بخاطر کمبودهایش کشش احساسی به مرد دیگری پیدا کند، و بخاطر این حس خودش را سرزنش کند.

او فکر میکند که دیگر برای همسرش جذاب و خواستنی نیست و تحمل همچین حسی برای یک زن بسیار دردناک و سخت است.

در نهایت بدترین عواقب بی توجهی مرد به زن اتفاق خواهد افتاد که چیزی نیست جز اینکه زن ترجیح می دهد از همسرش جدا شود و رابطه را بطور کل پایان دهد.

برای شناخت بهتر خانم ها حتما مقاله روانشناسی زنان را مطالعه نمایید

۱۳ نشانه ای که به مردان هشدار می دهد به همسرشان بی توجهی می کنند

زن ها وقتی احساس می کنند مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته اند یکسری رفتارها و نشانه هایی را بروز می دهند که نشاندهنده احساس تنهایی و ناراحتی آنهاست.

آقایان مراقب این ۱۳ علامت زیر باشید که نشان می دهد همسر شما احساس می کند به او بی توجهی می کنید:
نشانه بی توجهی مرد به زن

وقتی در مورد احساساتش حرف می زند گریه اش می گیرد

یکی از نشانه های کلیدی غفلت و بی توجهی شما به زنتان زمانی اتفاق میفتد که همسرتان موقع بحث در مورد مسائل مختلف زندگی شروع به گریه می کند.

وقتی زن در مورد اینکه به او بی توجهی می کنید حرف می زند و اشک می ریزد یعنی خیلی به او بی توجهی کرده اید و کار را بجایی رسانده اید که او از شما گدایی محبت و عشق کند.

حرف های خصوصی تان را با شریکتان در میان نمی گذارید

اگر متوجه شده اید که دیگر جزئیات خصوصی خودتان را به همسر یا شریکتان نمی گویید این احتمال هست که زن احساس کند مورد غفلت قرار می گیرد.وقتی دو نفر به هم متعهد هستند با هم ارتباط نزدیک دارند، افکار، احساسات، امیدها و رویاهایشان را با هم به اشتراک می گذارند.اگر هیچ کدام از این موارد را با همسرتان در میان نمی گذارید وضع رابطه خوب نیست و این یک پرچم و هشدار قرمز برای شماست.

زن از ظاهر خودش ایراد می گیرد

وقتی زن حس کند مورد بی توجهی همسرش قرار می گیرد، احتمالا قیافه خودش را مقصر این مساله می داند.اگر از همسرتان تعریف نکرده باشید فکر می کند که زیبا و جذاب نیست و به همین خاطر از خودش ایراد می گیرد.سراغ عمل های جراحی می رود، مرتب رنگ موهایش را عوض می کند، به فکر کاهش وزن میفتد و …

زندگی جنسی شما مختل شده

زمانیکه زن احساس کند نادیده گرفته می شود به لحاظ احساسی آسیب می بیند و تمایلی به برقراری رابطه جنسی نشان نمی دهد چراکه حس می کند خواستنی نیست.وقتی کیفیت رابطه پایین می آید، ارتباطات و صمیمیت بین زوجین کم شده و رابطه جنسی در حاشیه قرار میگیرد.حتی اگر سکس هم باشد رضایت جنسی حاصل نمی شود.

شما دیگر اولویت همسرتان نیستید

وقتی زن احساس طرد شدگی کند کم کم از شما دور می شود و دیگر شما اولویتش نخواهید بود.زن در چنین مواقعی سراغ سرگرمی های جدید می رود و وقتش را صرف شما نمی کند.
در نظر داشته باشید که همین زن در حالت عادی و وقتی که نیازهایش برطرف شود بسیار متعهد است و به شما اهمیت میدهد.

متوجه شده اید که مدت هاست از او تشکر نکرده اید

اگر آخرین باری که از همسرتان قدردانی کرده اید یا برای او هدیه خریده اید یا او را برای شام بیرون برده اید را بخاطر نمی آورید احتمالا همسرتان متوجه غفلت شما شده و مدام تلاش میکند تا شما را خوشحال کند.از اینکه از او سپاس گذاری نمی کنید تعجب میکند و فکرهای منفی سراغش می آید.

عواقب بی توجهی مرد به زن

زن از اینکه با او وقت نمی گذرانید شاکی است

احتمال زیاد زمانیکه به همسرتان بی توجهی می کنید صدای او در می اید و مدام از شما شکایت می کند که شما دوست ندارید با او وقت بگذرانید.

زن فقط برای بهبود رابطه تلاش می کند

اگر شریکتان همیشه برای بیرون رفتن و … برنامه می ریزد، هدف تعیین می کند و وقت خود را بخاطر رابطه قربانی می کند احتمالا احساس میکند که به او بی توجهی می کنید.

زن همیشه غمگین است

یکی دیگر از عواقب بی توجهی مرد به زن این است که او همیشه ناراحت و غمگین بنظر میر سد.روحیه اش حساس شده ، گریه کرده و مرتب عصبانی می شود.

دیگر با شما بحث و جدل نمی کند

اختلاف نظر در هر رابطه ای هست و زوجین برای حل آن با هم بحث می کنند اما اگر دیدید که زن دیگر برای اختلافات با شما بحث نمی کند یعنی رابطه برایش اهمیت ندارد چراکه شما برای او و رابطه اهمیت قائل نشده اید.این اتفاق زمانی می افتد که به مدت طولانی همسرتان را نادیده گرفته اید.

بدترین عواقب بی توجهی مرد به زن این است که زن بعد از تلاش های مداوم و بی نتیجه برای جلب محبت شما شروع به دور شدن می کند و در نهایت ممکن است توجه مرد دیگری را جلب کرده و انچه را که از شما دریافت نمی کند از مرد دیگری بگیرد.
عواقب بی توجهی زن به مرد

عواقب بی توجهی زن به مرد

علت بی توجهی زن به مرد می تواند دلایل زیادی داشته باشد مثل اینکه زن از ابتدا علاقه ای به همسر خود نداشته و از سر اجبار یا بخاطر فرار از خانه پدری ازدواج کرده است.شاید زن از رابطه جنسی رضایت ندارد، شاید مشکلات شخصیتی مثل خودشیفتگی و … داشته باشد و کلی دلیل دیگر. البته یک دلیل مهم هم این است که زن آن عشق و محبتی که از شوهرش میخواهد را دریافت نمی کند و از این رو عصبانی است و سعی دارد با بی توجهی کردن به شوهر از او انتقام بگیرد یا اینکه او را به سمت خود بکشاند.

راه بهتر این است که با آرامش با همسرتان صحبت کنید و ببینید علت رفتار او چیست.صادقانه به شوهرتان بگویید که بخاطر بی توجهی اش ناراحت هستید و مساله را با هم حل کنید.
چنانچه این بی توجهی ها نسبت به مرد زیاد شود مسئولیت عواقب آن را هم باید بر عهده بگیرید.

عواقب بی توجهی زن به مرد خیلی زود پدیدار می شود.مردها مثل زنها گله و شکایت و گریه و زاری نمی کنند تا دوباره محبت زن را دریافت کنند.آنها کم کم فاصله میگیرند، دیگر مسائل روزمره و شخصی شان را با شما در میان نمی گذارند.ترجیح می دهند بیشتر وقتشان را سرکار و بیرون باشند.

یکی از عواقب مهم بی توجهی قهر است ، برای آشنایی با قهر مردان حتما مقاله قهر طولانی نشانه چیست را مطالعه نمایید.

البته هستند مردانی که زندگی مشترک و رابطه برایشان بسیار مهم است و زن را به گفتگو دعوت می کنند تا علت بی توجهی را متوجه شوند.این مردان همیشه برای بهبود رابطه تلاش می کنند و دلشان نمی خواهد ازدواجشان از هم بپاشد.

اما یک دسته ای از مردان هم هستند که سریع جذب زن دیگری می شود و آن توجه و محبتی را که از همسرشان نمیگیرند در جای دیگر و نزد زن دیگری جستجو می کنند که متاسفانه این روابط عواقب بسیار بدی برای هردو طرف خواهد داشت.

پس حواستان در رابطه و ازدواج به یکدیگر باشد، نیازهای هم را برطرف کنید و به خواسته های هم احترام بگذارید.اگر مساله ای ذهن شما را درگیر کرده و باعث شده از همسر خود غافل شوید حتما آن را با او در میان بگذارید تا بداند علت بهم ریختگی شما چیست و این بی توجهی را به حساب عدم علاقه شما نگذارد.

حکم بی توجهی مرد به زن

حکم بی توجهی مرد به زن

یکی از مهمترین مسائلی که خیلی کم به آن پرداخته شده حکم بی توجهی مرد به زن است.متاسفانه بسیاری از زنان، بخاطر بی توجهی همسر و عدم برآروده شدن نیازهای جنسی شان در شرایط بد عاطفی قرار میگیرند . همانگونه که گفتیم خیانت یکی از عوارض بی توجهی مرد به زن است و وقتی زن آن محبت و توجهی که می خواهد را از شوهر خود دریافت نمی کند به مرور زمان احساسات پاک و لطیفش آسیب دیده و دچار مشکلات روحی و عاطفی می شود که ادامه دار بودن این مشکل ممکن است باعث بروز اشتباهات بزرگی مثل خیانت از سوی خانم بشود.

با توجه به اینکه در احکام شرعی اینطور بیان شده که زن شوهردار نمیتواند با مرد دیگری رابطه برقرار کند خیلی از خانم ها می خواهند بدانند که اگر همسرشان نیازهای عاطفی و جنسی شان را برآورده نکند باید چکار کنند؟در خیلی از سایت ها و منابع در درجه اول زن را مقصر این مساله دانسته اند که این اصلا درست نیست.چراکه ما بسیاری از زنان را در جلسات مشاوره داشته ایم که به تمام نکاتی که یک زن شوهردار باید بداند از جمله رفتار درست، آراستگی، لوندی، بی حیایی در سکس و … آگاه بوده اما باز شوهر تمایلی به برقراری سکس نداشته و به خانم بی توجه است.

اینجاست که باید این مشکل بصورت ریشه ای بررسی شود چراکه احتمالات مختلفی وجود دارد مثلا:

مرد از نظر جسمی خسته است

مرد از نظر جنسی مشکل دارد

میل جنسی آقا پایین است

مرد نیازهای جنسی اش را با زن دیگری برطرف می کند

زن و شوهر روابط صمیمانه و عاطفی درستی با هم ندارند

و… صدها دلیل دیگر که شما هم می توانید آنرا در پایین همین مطلب کامنت کنید.

متاسفانه هنوز هم مردانی هستند که تصورشان این است که فقط مرد باید از نظر جنسی ارضا شود و زنان به این مساله نیازی ندارند.در صورتیکه خداوند میل جنسی را هم در زنان و هم در مردان قرار داده است و چه بسا میل جنسی خانم ها از آقایان هم بیشتر است اما زنان بخاطر عفت و حیایی که دارند بهتر می توانند خودشان را کنترل کنند.از طرفی زنهایی هم هستند که در سکس کاملا بی تحرک و منفعل می باشند که این مورد پسند آقایان نیست.به همین دلیل است که می گوییم علت بی محلی مردان  باید دقیق بررسی شود.

یک زمانی هست که زن و مرد از نظر جنسی به هم نمیخورند یکی تمایلات جنسی بالایی دارد و دیگری میل جنسی پایین.اگر همانطور که قبل از ازدواج اینقدر به فکر مراسم عروسی و خرید و …هستیم کمی هم بدنبال مشاوره پیش از ازدواج و بررسی تطابق جنسی با همسرمان باشیم احتمال بروز این مشکلات بعد از ازدواج  تا حد زیادی کاهش می یابد.

بنابراین اگر شما آقای محترم به هر دلیلی به همسرت بی توجهی می کنی یا شما خانم عزیز مورد بی توجهی شوهرت قرار گرفته ای بهترین راه این است که به یک مشاور خانواده یا زوج درمانگر مراجعه کنید تا مشکلتان ریشه یابی شود.در نهایت اگر با مشاوره و راه حل های دیگر مشکل شما با همسرتان حل نشد میتوانید بجای خیانت کردن یا تحمل شرایط سخت عاطفی از یکدیگر جدا شوید و آگاهانه تر برای ازدواج مجدد اقدام کنید.

گناه مردی که به زنش محبت نمیکند

گناه مردی که به زنش محبت نمیکند چیست؟

از دید کتاب آسمانی رابطه بین زن و شوهر باید زیبا، رضایت بخش و آرام باشد. این رابطه یک مصاحبت و همراهی ای است که خداوند آرزوی آنرا در قلب هر انسانی قرار داده است.

خداوند از این رابطه در قرآن زیاد صحبت کرده تا اهمیت پیوند زن و شوهر را نشان دهد.با توجه به اینکه در بسیاری از آیات از مهر و محبت بین مرد و زن سخن گفته شده فکر می کنید گناه مردی که به زنش محبت نمیکند چیست؟

همه ی خانم ها دوست دارند که شوهرشان به آنها عشق بورزد.بوسه های گاه و بیگاه، در آغوش کشیدن های یکدفعه ای، کارهای کوچک و بزرگی که نشان می دهد مرد به زن علاقه مند است و … جزء کمترین وظیفه یک شوهر است.

وقتی مردان با بی محلی به زنان نتوانند این خواسته و نیاز حساس زن را برطرف کند خلاف عهد و پیمانشان برای ازدواج عمل کرده و گناهکار می باشند چراکه این هم یک نوع آزار و اذیت به حساب می آید.

البته بی توجهی در رابطه و گناهکار بودن مرد به این معنا نیست که زن می تواند به همسرش خیانت کند یا محبت را از جای دیگر دریافت کند.زن باید به همراه شوهر خود برای مشاوره زوج درمانی اقدام کند تا ریشه این مساله معلوم شود.وقتی علت پیدا شود راحت تر می توانیم مشکل را حل کنیم.در صورتیکه دیگر محبت و صمیمیتی بین زن و شوهر نباشد و هردو هم تمایلی به ادامه زندگی نداشته باشند باید جدا شوند و مسیر جدیدی را برای خود در پیش بگیرند تا انشالله در ازدواج دوم خود یک همسر مناسب را برگزینند.اما تاکید می کنیم که اول مشاوره بگیرید.

زنی که از شوهرش دوری میکند

زنی که از شوهرش دوری میکند

زنی که از شوهرش دوری میکند حتما برای این کارش دلیلی دارد.بنابراین اول باید از همسرتان بپرسید علت دوری کردنش چیست؟ آیا چیزی او را ازار می دهد؟ ترسی دارد؟ اگر همسر شما قبلا اینگونه نبوده و اخیرا متوجه دوری کردنش شده اید قطعا مشکلی دارد.یک شب او را برای شام بیرون ببرید و اجازه دهید آزادانه با شما حرف بزند.سعی کنید در ابتدا شنونده باشید تا او با خیال راحت از هرچیزی که باعث رنجشش شده است صحبت کند.لطفا وسط حرف هایش نپرید و از کارهایی که تا بحال برایش کرده اید حرف نزنید با اینکار تمام راه ها را به روی خود می بندید.

اگر همسرتان دلیل قانع کننده ای برای دوری اش نداشت و از چیزی هم ناراحت نبود ممکن است دچار مشکلات افسردگی شده باشد.بد نیست به او پیشنهاد دهید که اگر دوست دارد به یک روانشناس مراجعه کند.

دلایل احتمالی زیادی وجود دارد که باعث می شود یک زن شوهرش را نادیده بگیرد.

او ممکن است در رابطه با شما اسیب دیده باشد و برای محافظت از خود در برابر صدمه بیشتر، از شما دوری می کند. به این می گویند اجتناب از صمیمیت.

ممکن است همسرتان درگیر فعالیت های جدید در زندگی شده باشد و فکر کنید که از شما دوری می کند اما در واعیت اینطور نباشد.

او ممکن است به خاطر مسائل زناشویی حل نشده از شما عصبانی باشد.شاید موضوع مهمی در رابطه زناشویی تان وجود داشته باشد که باید به آن توجه کنید و همسرتان با دوری کردن می خواهد از برقراری رابطه جلوگیری کند.

با بی توجهی و بی مهری شوهرم چه کنم؟

با بی توجهی و بی مهری شوهرم چه کنم؟

متاسفانه خانم ها سوالات بسیاری را مطرح می کنند و می گویند که همسرشان هیچ تمایلی به آنها ندارد و از ما در این مورد راهنمایی میخواهند.

اول از همه در نظر داشته باشید که هر دو نفر شخصیت های متفاوتی دارند و ممکن است رفتارهایی از خود نشان دهند که اساسا بد نیست اما با خواسته های شما تناقض دارد.مسلما همه ی زوجین یکسری اختلافات یا تفاوت های فکری با هم دارند و این مشکلات تنها با صحبت کردن زوجین، مشاوره گرفتن از یک روانشناس و تلاش برای تغییر یا پذیرش حل می شود.

تمامی مشاوران بر این عقیده هستند که اگر مشاوره قبل از ازدواج انجام شود زوجین از نظر شخصیتی بررسی می شوند تا مشخص شود این دو نفر می توانند نیازهای هم را برطرف کنند یا خیر.

اما اگر زنی هستید که مدت هاست از ازدواجتان می گذرد و هنوز مورد بی مهری، بی توجهی، پرخاشگری، تهدید، خیانت و … توسط شوهرتان قرار دارید جدا توصیه می کنیم که برای بررسی های بیشتر مشاوره بگیرید و در صورت اینکه پیشرفت چندانی حاصل نشد و شما همچنان ناراضی هستید و آقا هم هیچ تلاشی برای تغییر نمی کند برای مشاوره قبل از طلاق اقدام کنید.

چیزی که لازم است تمام زنان بدانند این است که شما باید بتنهایی از زندگی تان لذت ببرید و هرگز خوشی و حال خوبتان را به شوهرتان گره نزنید.اساسا کسی که در تنهایی قادر باشد به خودش عشق بدهد و از زندگی لذت ببرد هرگز برای توجه گرفتن از همسر به هر دری نمی زند.

وقتی دو نفر ازدواج می کنند یعنی تعهد می دهند که خوشحالی و لذت زندگی را در کنار هم بیشتر کنند.یعنی کسی که قبل از ازدواج بدنبال جلب توجه و گدایی محبت باشد و حالش با خودش خوب نباشد بعد از ازدواج این خلا را بیشتر حس خواهد کرد.پس خانم های عزیز سعی کنید برای خودتان وقت بگذارید، ورزش کنید، تفریح داشته باشید، مهارت های جدید کسب کنید، مشکلات فردی شخصیتی خود را حل کنید و با احساس خوب زندگی کنید.قطعا همسر شما وقتی متوجه این امر بشود که چقدر خودتان را دوست دارید و برای خود ارزش قائلید رفتارش تغییر خواهد کرد.

تاثیر کم محلی به زنان

تاثیر کم محلی به زنان

بعضی از مردها معتقدند که تاثیر کم محلی به زنان اونقدر زیاد هست که بتواند کاری کند خانم ها از مواضع شان پایین بیایند یا به خواسته های همسرشان اهمیت دهند.

اما شفاف بگوییم این کار حتی اگر کوچکترین اثری داشته باشد موقتی است و در کوتاه مدت شاید این حس را به شما بدهد که کم محلی کردن جواب می دهد اما متاسفانه در دراز مدت نتایج بد و نامطلوبی خواهید گرفت.

ما بعنوان یک روانشناس معتقدیم که وقتی می توانید همه ی مسائل و مشکلات خودتان و همسرتان را با صحبت کردن، مشاوره گرفتن و خیلی راه های بهتر حل کنید چرا باید دنبال کم محلی کردن بروید تا با دریغ کردن خودتان از خانم تان بخواهید به اهداف تان دست پیدا کنید؟

زن و شوهر قرار است در کنار یکدیگر آرامتر، خوشحال تر، موفق تر، خوشبخت تر بشوند نه اینکه بخواهند با کم محلی به اصلاح لج همدیگر را در بیاورند یا طرف مقابل را با اینکار تسلیم کنند.

البته یک زمان هایی بسته به شرایط زوجین شاید ما به خانم یا آقا توصیه کنیم که بیشتر برای خودت وقت بگذار، برای خودت اهمیت و ارزش قائل شو، یک مهارتی یاد بگیر، برای بهبود فردی خودت زمان بگذار و خیلی به همسرت نچسب.اما این کاملا با بی محلی فرق دارد و متاسفانه افراد مرز بین اینها را متوجه نمی شوند و فکر می کنند هدف ما از این کارها بی محلی کردن به طرف مقابل است.در صورتیکه همیشه یک ازدواج موفق ازدواجی است که در ان زن و مرد علاوه بر تایم های مشترک یک زمان هایی را برای بهبود فردی خودشان داشته باشند.اینطوری میزان ارزش و احترام زوجین نسبت به هم بیشتر می شود.

مشاوره ازدواج
106 Comments
  1. من زن خیلی زیبایی هستم ولی شوهرم با بی محبتی جونم رو به لبم رسونده بعد هم میگه برو هر کار که دلت می خواد بکن وقتیه می خوام برم طلاق بگیرم یه جوریه انگار هم می خواد هم نمی خواد!

    • سلام ب نظر بنده اول باید ریشه یابی کنید ، و این کار فقط باید معقولانه به دور از حاشیه با تمام سیاست و منش زنانه بنشینید و با همسر خودتون صحبت کنید و بهش اعتماد رو بدید تا بتونه مثل ی دوست درد و دل کنه تا ببینید مشکل کجاس و چطور میشه حل کرد

    • دندان فاسد را حتما باید دور انداخت

    • کاش زن من بودی منم با زنم به این مشکل گرفتارم.

    • یکسری کوتاهی هایی از سوی شما و هم از سوی همسرتان وجود دارد. اولین مورد احترام به خانواده یکدیگر است ببینید چقدر موفق بودید. بعد تحمیل نظرات به یکدیگر. . تشخیص وظایف که زن چند مورد از جمله خروج از منزل رعایت حجاب حداقلی. و ارتباط زیاد با خواهر و مادر توسط زن . و در نهایت مباحث مالی . البته موارد دیگری هم هست .زیبایی مهمه ولی نه خیلی . آنقدر که نگویند زشت است کافیست.مهم ترو مهمتر اخلاق است و ایجاد احساس اطمینان . اگر بر زیلو نشینی و باعشق به از عرش پادشهی است به غم. . سادهدل بودن بسیار زیباست علمو ثروت رو هرگز به رخ نکشید و با کلمات ادبی کتابی سخن نگویید بلکه فقط بی آلایش باشید که این هنر زندگیست

    • شوهر من منت ميزاره طوري كه لقمه هاي منو ميشمره بخدا قسم راست ميگم خريد خونه يبار نشده خودش دستش چيزي بخره بياره خسيس نيست اما منت ميزاره دوست داره بگي تا بهت پول بده اونم با غر غر خريد خونه تا نگم اصلا نميخره بي محبت تا اخر شب تو مغازشه اما پولش بي بركته از بس منو اذيت ميكنه من زنيم با برنج كيلو كيلو اونم نيم دونه زندگي دارم ميكنم انقدر قناعت كردم پررو شده بي احترامي بهم ميكنه دوتا بچه دارم دارم نميتونم جدا بشم خيلي هم زيبام اينو خودش هميشه بهم ميگه اما اصلا روم غيرت نداره اين خيلي منو آزار ميده تا حالا حتي براي يبار خريدم منو نبرده ارزوي همه چي تو دلم مونده در اخر كه خيلي دارم عذاب ميكشم خيليم بي شرف و بي ابروست دادو بي داد ميكنه سر هر چيز كوچيك منو و بچه هام هميشه تنهاييم ارزومه يروزي يه مردي تو زندگيم بياد كه داغ بزارم تو دلشو ازش جدا بشم برام دعا كنيد

      • چرا این فکر هارو میکنی زندگی زیباست
        فقط به نگاه تو بستگی داره!

      • سلام خانم(تنها)،شوهرتون دارای مساله هست،باید پیش مشاور روانشناس بره،اگر چه شما هم باید همراهیش کنید.موفق باشید.

      • سلام…چرا زنم تمایلی به برقراری رابطه ی عاطفی و جنسی باهام نیست و نه دکتر میره و نه تلاشی برای بهبود اوضاع نمیکنه

    • احتمالا احساس حقارت میکنه در مقابل شما و داره اینجوری تلافی میکنه

  2. تو رو خدا کمکم کنید دیگه از این وضع خسته شدم.

    • گفتم صداقت. زدودن غرور انجام وظایف زناشویی همبستر شدن و کمکردنتماس های بیجا

    • سلام لادن خانم عزیز. اگر شاد باشید شادی به همسرتان منتقل می شود و به شما بیشتر توجه میکند. باید جذاب با همسرتان صحبت کنید و بیشتر به همسرتان محبت کنید و به همسرتان بگویید که به شما محبت بیشتری کند و کارهایی برای همسرتان انجام دهید تا قدر شما را بداند و متوجه عشق شما شود. امیدوارم همیشه شاد باشید و رابطه خوبی با همسرتان داشته باشید. به خدا توکل کنید و از خدا کمک بخواهید و نگران نباشید و قتی همسرتان جذاب صحبت کردن شما را ببیند حتما به شما توجه می کند.هیچ وقت ناامید نشوید فکر کنم همسرتان افسرده شده ، افسردگی همسرتان برطرف بشه به شما توجه و محبت میکند. خواهر عزیزموفق و سلامت باشید .

      • ادم بی منطق و بی احساس این چیزارو درک نمیکنه وظیفه طرف میدونه
        من خودم ۱۷سال با چنین ادمی زندگی میکنم فقط ب خاطر بچه هام و چون تکیه گاهی ندارم مجبورم 😔

  3. سلام توروخدا بهم کمک کنید شوهرم وقتای کمی خونس یعنی هفت روز هفته بارفیقای مجردش بیرونه فقط وقت استراحت وبعضی وقتا برای غذاخوردن میاد خونه وقتی هم اعتراض میکنم پرخاشگر میشه ودلیل دوباره بیرون رفتنش میشه ناگفته نباشه ازلحاظ جنسی ن من ن اون هیچی برای هم کم نمیزاریم ازاین بابت مطمعن هستم تنهامشکلم اینه ک هیچ وقت بامن وقت نمیگذرونه ورفیق بازه چطور میتونم ازدوستاش دورش کنم چون تودوران مجرریش هم همین بود هیچ تغییری نکرده تازه پیشرفتم کرده هرکاری بگین کردم بازم جواب نداد اگه ازدستتون برمیاد لطفا کمکم کنید😭😭

    • ببین عزیزم تو هر رابطه یع کمو کاستی هایی هست من عاشق شوهرمم ولی خب ی رفتارایی میکنه ک باب دل من نیس بعضیاشونم هست باید بسازی اون چیزی رو ک خودت انتخاب کردیو باید باهاش کنار اومد ببین چ کاری میتونه اونو ب تو نزدیک کنه مث گریه کردن،خودتو ب مریضی بزن با کلمات و جمله های عاشقانه خودتو بهش نزدیک کن رابطه جنسی با هم داشته باشین اینا خیلی تاثیر گذاره بنظر من

    • سلام عزيزم. خودتو ناراحت نکن هیچ مردی ،هیچ کسی ارزش ریخته شدن اشکهای پاک نداده همونقدر ک اون ب توب توجه توبیشتر باش واسه خوشحالی خودت فقط خودت کافیه باشی تکیه نکنید توروخدااز لحاظ احساسی به هیچکس تکیه نکنید.اگه میتونی ادامه بدی ب زندگیت فک کن وبذاراون سرش ب سنگ بخوره وقدرزندگیشوبدونه واس زندگی همین ک حقتوازش بگیری کافیه .ن محبت .حقتو…….

  4. سلام دوست عزیز ب نظرمن تا زمانیکه مثل خودش باهاش رفتار نشه متوجه اشتباهش نمیشه
    شاید خوب باشه ک شما هم مدتی رو فقط بخاطر اینکه متوجه بشه، مثل خودش رفتار کنید(تفریح با دوستان، مهمونی رفتن و خونه نبودن، بیاد خونه غذا نباشه، شما نباشید)شاید بخودش اومد!!!

    • عالی بووود

    • بهترین کار همینن دقیقا

    • در این مسائل نمیشود با مردان لج بازی کرد چون مرد هرگز باج به کسی نمیده منکه اینجورم

      • میتونی برا خودت تنها بمونی ، زنت علافت نیست
        زن توجه محبت نازکشی میخواد و در وهله آخر مثل خودت میشه نمیتونی تحمل کنی ، همون رفتارو هم نکن

      • زنی ک از شوهرش ب هردلیلی دوری کرد،، صددرصد جز شوهرش بایکی دیگه ار ارتباط هست و این برمیگرده از ریشه ی فاسد وی ک از اجدادش نسل ب نسل ب ارث برده وتاپای مرگ حتی در قبر ودراون دنیا به همراهش خواهدماند.

    • من این کارو امتحان کردم جواب گرفتم همسرم خیلی رفیق باز بود کلافم کرده بود دیگ به قول ندا خانوم فقط برا خوردن و خوابیدن میومد خونه ناگفته نماند منو هم از همه دوستام دور کرده بود منم دوباره با دوستام رفتم این ور اون ور و گردش و تفریح میومد تو خونه تا من نیستم یا ظهر وقت خواب پیشش نبودم کلافه میشد خوابش نمیبرد اصلا آخرش کارشو گذاشت کنار ولی جدیدا داره باهاشون میره مسافرت مجردی منم برنامه سفر چیدم مطمعنم برگردم خونه دیوونه شده😂

      • دمت گرم.دقیقا مردای عوضی باید اینطور بشن.خانوما تنها راه اینکه ی مرد برگرده همینه.عاشق خودتون باشید و به هیکل و استقلال کاریتون و مالیتون برسید و خودتونو با بچه حبس نکنید.بخاطر حرف خانواده ی شوهر یا پدر و مادر.وقتی مردا میبینن که عاشق خودتونید و هیکل زیبایی دارین مثل ی نوکر دنبالتونن و این شمایید که لذت میبرید.من مادر و خواهرم روانشناسن. تجربه ثابت کرده مردا مثل بچه هات اکثرا.وقتی محل نزاری و به خودت برسی و عاشق خودت باشی و مستقل حسابی حس ترس میکنن.وقتی استقلال مالی و کاری داشته باشین هم حسادت.چرا میخوابد خیانت کنید؟واقعا شماها انقدر بدبختین که آرزوی شوهر دوباره یا خیانت کنید؟شما انقدر زیبایید و حساس و لطیف که مرد با اون هیکل پر مو و زشتش هیچ وقت اینو نمیفهمم.بعدم زیبایی نسبیه. من میتونم خودم رو زیبا ترین ببینم یا زشت ترین.این به طرز فکرت بستگی داره.بدن شما با ارزشه و شما توانایی ای دارین که هیچ مردی نداره.زایمان.شما زن هایی هستین که یک مرد و می تونید از صفر به صد برسونید یا برعکس .پس این نشون میده که چقدر عاقلید. فقط متاسفانه تنبلید و نمیخواین مستقل بشین.برای همین میخوابد شوهر دوم یا معشوقه کنید

  5. والا من مرد هستم. تو گذشته هر مردی اتفاقاتی افتاده که تو گذشته منم این اتفاقات بوده… خانومم مدام گوشیمو چک میکنه. همیشه خانه هستم. یا اینکه با هم بیرون میریم. تنها اصلا نشده بیرون برم. فقط سر کار میرم و راس ساعت هر روز خونمونم.اما تنهام. عصبی شده و به خواسته های من بی توجه هست. براش هر چی خواسته خریدم. و هر جا خواسته بردمش اما فایده نداره. حتی رابطه هم خیلی کم شده… دائما باز به من شک داره. من چیکار کنم واقعا

    • محلش نزار یک هفته

    • من خودم خیانت رو دیدم و کاملا بعدش اعتماد کردم ولی شوهرم دید ک من کاملا بهش مطمئنم خیلی بدتر و وحشتناک تر از قبل بهم خیانت کرد تا ابد نمیتونم فراموش کنم شما خودتون اگه خانومت بهت خیانت میکرد میتونستی فراموش کنی ؟باهش چ رفتاریو داشتی؟خودتونو بزارید جای اون بدبختی ک قلبشو تقدیمتون میکنه و شما قلبشو میشکونید

      • خانم محترم مردان ایرانی یکی از انگیزه هاشون برای خیانت اعتمادی که به همسرشون دارن به موازات که دارن به ارتکاب خیانت فکر میکنن به خانمشون و پاک بودنشون هم فکر میکنن والا به چه دردی میخوره زندگیش و چهار چوبی نداره اون زندگی

  6. من و همسرم هم متاسفانه کمی از هم دور شدیم البته همسرم از من دوری میکند تازگی یکی دوتا از اطرافیان مان در زندگی مشکل پیدا کرده اند و متاسفانه دارند جدا میشن واین شد که منم کمی گله کردم و گفتم مردها مقصرن اگر فلانی به همسرش محبت میکرد هرگز این اتقاق نمی افتاد و زنش بهش خیانت نمیکرد چون من یک زنم و میدونم عاقبت بی محلی و بی محبتی چی میشه و خانم ایکس هم قبلا سحبت کردم و از درد دلهاظ برام گفته بود و همسرم میگه چون تو چنین چیزی تو ذهنت هست پس تو فکرت هست و روزی انجام میدی و خیانت میکنی من هم در جواب گفتم فعلا که خیلی دوستت دارم ولی خدا نکنه و خدا اون روزو نیاره که دیگه دوستت نداشته باشم انشاالله تا ابد عاشقانه دوستت داشته باشم

    • شما چرا گدایی میکنی محبت رو قوی باش مگر چند بار میخواهی زندگی کنی شما زیبا هستی از این زندگی هم بیای بیرون نمی‌خواهی ازدواج کنی با این شکل که دیگری هم فرق نمیکنه باید روی عزت تفس خود کار کنید فکر میکنی مرد پست فطرت شما کیست. شما قربانی الگوی صحیح نداشتن ۷انوادتون هستید بخدا همه ما همین طور هستیم چی بگم

  7. ببین چی کار کردی که باعث شدی یه زن باهات اینجوری باشه دلیل خیلی از کارا ما خودمونیم شما خودتو اول اصلاح کن بعد از زنت ایراد بگیر امثال شماها یکی مثل آقایی بنده هست هر چقدر ازش خواهش میکنم تو رو خدا دو نفره باشیم یکم باهام حرف بزن مثلا تو مردی شلوغ باش تو کتش نمیره حتی سر یه مانتو خریدن هم با خونوادش میریم تا حالا از نامزدیمون یه بار نرفتیم پارک منتظریم با خونواده بریم برادر من ببین تو هم چنین کاری کردی آخرین بار کی باهاش باسینما رفتی؟

  8. شوهر من فقط برای استراحت و غذا میاد خونه کار و تفریح و وقت گذرونی کلا بدون من با خانواده و دوست خودشه و منو آدم حساب نمیکنه کلا از نظر عاطفی احساسی جنسی به شدت دارم اذیت میشم تنهام خیلی تنهام

  9. منم احساس تنهایی دارم

  10. سلام شوهرم همش دوست داره باخانواده اش باشه وبیشتربااونا وقت میگذرونه وهروقت هم بهش میگم،میگه خوب میکنم ودلم میخواد توخونه حرف نمیزنه وهروقت هم من خواستم صحبت کنم میگه بزارواسه فردایااینکه اصلا گوش نمیده سرش به تلویزیون یاگوشی گرمه.

    • سلام سحر خانم،به نظر میرسه داره پاسخ شما رو اینجوری میده،مشاوره روانشناسی با حضور شوهرتون توصیه میشه،احتمالا نیاز به روان‌درمانی به روش ACT و طرحواره درمانی دارید و …
      موفق باشید.
      کارشناس ارشد روانشناسی
      جک از مشهد

  11. مدتیه با معرفی خانوادم با خانمی باهدف ازدواج آشنا شدم (خانواده‌ها ازاین ارتباط آگاهن)البته ارتباطمون بیشتر مجازی و تلفنیه و هفته‌ای یک یا دوبار ملاقات حضوری داریم،ب گفته خودش راضی ب پایدار و ادامه داربودن(ازدواج) هست و تمایل قلبی خودش اینجوریه ک ب اصطلاح میتونم همسر خوبی براش باشم
    اما خیلی خیلی بی‌توجه و بی‌تفاوته و باتوجه ب اینکه حدود دوماه از آشنایی میگذره و حدود ۴ یا پنج جلسه حضوری ملاقات داشتیم ب معنای واقعی کلمه هیچ احساسی ندارد.تاحالا حتی ی کلمه احساسی کوچیک هم ازش نشنیدم و حتی وقتی من احساساتمو بروز میدم کلا بی‌جواب میمونه واسم خیلی عجیبه.
    چندین بار ازش پرسیدم اگه دوست نداری ادامه بدیم یا پشیمون شدی یا هرچیزی…..راحت بگو تا خودمونو اذیت نکنیم اما در جواب میگه نه من مشکلی ندارم و تو کیس موردنظرمی،حتی نمیگه نه من تورو دوست دارم میگه فرد مورد نظرمی و می‌خوام ازدواج شکل بگیره.
    اینقدر بی‌احساسه ک تصمیم دارم بهش بگم کلا بی‌خیال رابطمون بشیم اما نمی‌دونم چجوری بگم
    لطفا راهنمایی کنید

    ممنونم

    • مشاور سایت روان آگاه 5 اردیبهشت, 1401 در 4:36 ب.ظ پاسخ

      سلام حتما مشاوره ازدواج بگیرید این عدم بیان احساسات علتهای مختلفی می‌تواند باشد از جمله خجالتی بودن و یا مشکلات زمینه ای شخصیتی که لازم است توسط متخصص بررسی شود.
      و خود متخصص میتونه شما رو هدایت و راهنمایی کند

    • دوست عزیز خانومها برای ابراز احساسات به زمان بیشتری نیاز دارن. دو ماه اصلا زمان کافی برای یک خانم نیست برای ابراز علاقه. شما معیارهای دیگه که مهمتر هستند رو بسنجید. ببینید علایق مشترک دارید. عقایدتون زیاد اختلاف نداشته باشه. خیلی مهمه که بدونید طرف شما به چه چیزهایی علاقه داره سرگرمی هاش چیه ، تنهایی رو دوست داره یا اجتماعیه ، رفت و آمد با دوستان داره یا نه، خانواده ش چه شکلل رابطه ای با هم دارند…
      اگر نگرانی دارید با هم مشاوره قبل از ازدواج برید خیلی خوب هست. موفق باشید.

    • صد در صد تو رو دوست ندارم ….اگه داشت می‌گفت !!!!

  12. سلام من خانومی ام ۲۹ساله قیافه خوب وخانواده خوب متاسفانه بعد تولد فرزندم همسرم خیلی عوض شده ده سال باهم اختلاف سنی داریم اوایل خیلی خوب بود ولی شش ساله تحملش میکنم هر بار میگم چرا بهم اهمیت نمیدی بهونه تراشی میکنه خستم کرده بخدا نمیتونم طلاق بگیرم ولی خیلی عذاب میکشم کارمنده میره اداره میگه خستم حتی به خدا آرزو به دلم مونده یروز منو بغل کنه بگه دوستت دارم رابطمون هم درست نیست گهگاهی اونم من اگه شروع کننده باشم نمیدونم چیکار کنم گاهی میخوام خودکشی کنم راحت شدم وقتی صحبت میکنیم به جایی نمیرسیم همیشه بحث میشه وبیشتر از هم دور میشیم .😭😭من چرا شانس ندارم خواهراش همشون خوشبختن بهش میگم منم فک کن مثل اونا دوستم داشته باش بهم توجه کن بخدا پیرم کرده همش غصه میخورم دوتا بچه دارم نمیتونم طلاق بگیرم همش ناراحتم وگریه میکنم

    • مشاور سایت روان آگاه 5 اردیبهشت, 1401 در 4:38 ب.ظ پاسخ

      سلام حتما به روانشناس مراجعه کنید فکر به خودکشی حاکی از خطرناک بودن افکارتون داره یک متخصص روانشناسی میتونه به شما در درمان حال بدتون و آموزش مهارتهای لازم در جهت بهبود رابطه و زوج درمانی کمک کنه

  13. من زنی هستم 17ساله تو سن کم ازدواج کردم واقعا از لحاظ موارد عاطفی تو خانواده خودم کمبود رو احساس میکردم تا اینکه یه خاستگار برام اومد با اینکه دختر زیبایی بودم و موقعیت برای من زیاد بود ولی بخاطر دلایل عاطفی دل به ازدواج دادم الان اوباش با شوهرم خوب بودیم تا بعد از عروسی همه چی عوض شد اون اصلا به من اهمیت نمیده هر بار که گله میکنم شرایط کارشو بهانه می‌کنه و توی جمع اصلا بهم احترام نمیذاره انگار نه انگار من زنشم واقعا فک میکنم دوسم نداری درگیر احساسات شدیدی هستم

    • مشاور سایت روان آگاه 5 اردیبهشت, 1401 در 4:35 ب.ظ پاسخ

      با سلام
      عوامل مختلفی می‌تواند وجود داشته باشد که باعث بی توجهی همسرتون به شما باشد که یکی از آنها درگیری های فکری و فشار کاری و مسائل اقتصادي باشد ، بهتر است با ایشون صحبت کنید و از ایشون بخواهید که با مراجعه به متخصص زوج درمانی در ریشه یابی و درمان اقدام کنید

      • سلام زنی ۲۲ ساله هستم چهار ساله ک ازدواج کردم اما همسرم مصرف کنندس و ب من هیچ توجهی نمیکنه منو طرد میکنه من با همه چیزس ساختم اما قدر منو نمیدونه دست بزن داره بیکاره و همیشه پی دوستان وموادشه و اصلا با من حرفی نمیزنه من از طلاق میترسم خانواده ی سخت گیری دارم ب شدت افسرده ومریض شدم

        • عزیزم شما لایق زندگی بهتری هستی . اگر از سمت خانواده ت حمایت نمیشی خودت برای نجاتت کاری کن. این که نشد زندگی. اگر بچه ندارید قبل از دیر شدن جدا شو.

  14. باخانمم اشنا شدم و ازدواج کردم. خیلی دوست دارم براش بهترین باشم ولی کمکی بمن نمیکنه. خیلی لجبازه و تنبله. به کارای خانه و احتایجات من توجه نمیکنه. بشدت خیلی زیاد حساسه نمیتونم بش چیزی بگم یا خلاف نظرش رای بدم.منو خیلی اذیت کرده. میخاد سلطه گر و وکنترل گرا بشه. عصبی وتنده.‌ خیلی براش محبت کردم باش صحبت کردم فایده نداره. از دیروز تصمیم گرفتم بی توجهی کنم.مثلا بم میگه فلان موضوع یا فلان کس برام مهم نیست ولی در یک بحث یا دعوا خلاف کلامش ثابت میشه.خیلی سرکوفت و منت میزاره سرم. فکر مسکنه خیلی مهمه در صورتیکه فقط وفقط خوشکله وخانوادش خیلی متوسطن. اخلاق کودکانه داره. از لحاظ مالی خیلی کم داریم ولی بخدا نمیشه همه اذیت کردن زن را بخاطر پول دانست. زمانی که وضعمون خوب بود چرا اخلاقش عوض نشد. بخدا یادمه ایام نامزدی وعقد بم میگفت برو خونه من خواهرم امده میخام ببینمش در صورتی که خواهرش هروز میومد و خواهرش وقت شوهرش را نمیداد به کسی دیگه. ومن ساده با چه ذوقی میومدم ببینمش. الان هم بعد از دعوا نزدیکه یک هفتس نه ارتباط جسمی و نه کلامی داریم. کاش اخلاق و رفتارش درست بشه. جمله بندی و طریقه لحن و دستور دادنش منو اذیت کرده. اگر هم داره کارای خانه را انجام میده اتوماتیک عصبیه میشه نمیشه رفت سمتش. خدایا کمک

    • مشاور سایت روان آگاه 19 اردیبهشت, 1401 در 8:19 ق.ظ پاسخ

      با سلام
      نکته مهم اینه که هر نوع کج رفتاری و بی توجهی و اختلاف علت و ریشه ای دارد و باید تخصصی توسط یک زوج درمانگر بررسی بشه
      خانمتون بنظر کم سن و سال و کم تجربه هستن ضمن اینکه این نوع کنترل گری و پرخاشگری و سلطه گری که از ایشون نوشتید نشان می‌دهد که نیاز به بررسی تخصصی توسط یک متخصص روانشناسی دارد تا با بررسی مشکلات احتمالی زمینه ای شخصیت ایشون اقدامات آموزشی و درمانی لازم را انجام دهد .
      متخصصان ما در کلینیک روان آگاه آماده کمک به شما هستند.
      موفق باشید

      • خانمم ۲۸ سالشه. والان بعلت خیلی چیزهای بی اهمیت قهر کرده و رفته. بشدت نازک نارنجی و لوس شده بعلت اینکه من خیلی زیاد خوبی کردم. واون از شرایطی که من میگفتم برای ازدواج اماده شد ولی همیشه از مسئولیت فراریه ودلیل دوم خانوادش بدون تربیت شوهرداری و خانه داری و تعلیم چیزاهای مهم بزرگش کردن به علت اینکه از عواقب فشار بران میترسیدن چونکه خانمم تهدیدگره وقتی میبینه راه فرار نداره.خواهش میکنم کمک کنید و چطور ببرمش مشاوره.لطفا جواب بدین

  15. با سلام. شوهر من خیلی به من بی احترامی و بی محلی می‌کنه.همیشه بد دهنی می‌کنه و به خودم و خانواده ام بی احترامی می‌کنه .اصلا برای من وقت نمی زاره وتوجهی نمیکنه. مشکل اینجاست که با من حرف نمیزنه که از طریق صحبت بشه مشکلات را حل کرد . دارم دیوانه میشم هشت سال است تحملش میکنم در صورتی که خودم کارمیکنم و هیچ پولی ازش نمی‌گیرم. مهربونم خوشگلم و خیلی باوفا هستم. هرگز بهش کوچکترین خیانتی نکردم و یک خانم خوبی هستم و تمام کارهای خانه را خودم انجام میدم دوسش دارم اما او همش سرد است و جدا می‌خوابه حتی بغلم نمیکنه و نمیبوسه تا خودش احساس نیاز داشته باشه و سریع خودش رو آروم می‌کنه و تمام

    • مشاور سایت روان آگاه 2 خرداد, 1401 در 1:15 ب.ظ پاسخ

      با سلام با ایشون مطرح کنید که مشکل دارید و لازمه که از مشاور کمک بگیرید اگر قبول نکردن حتما موضوع را با خانواده ها مطرح کنید که با ایشون صحبت کنن و علت سردی و بی توجهی ایشون را جویا شوند و ترغیب کنند که به روانشناس مراجعه کنید.

    • ای بابا من هم مشکل شمارو دارم ولی برعکس،🤦

    • سلام زندگی شما که کپی زندگی منه
      واقعا با نرد بی توجه و بچه ننه که فقط از مادرو برادراش دستور میگیره چه باید کرد شوهر من بچه دار نمیشد و ۱۶ سال تحمل کردم یکبار نیومد بگه متشکرم که از من به زور بچه نخواستی یه بار یه ده هزار تومنی تو کیفم نذاشت بگه اینو برا خودت خرج کن هربار رفتم باهاش درد دل کنم گفت من حوصله اراجیف تو رو ندارم بعدا باهات حرف میزنم همیشه در رو قفل میکنه و تنها با گوشی ور میره و فقط گاهی برای غذا خوردن میاد بیرون و خیلی وقتا میگه برو خودت غذا بخور من میل ندارم با اینکه خوشگل بودم و تحصیلات بالاتر داشتم و خانوادم فرهنگی هستن همیشه میگه شما لیاقت من رو ندارید چکار کنم

    • سلام خانم ( شبانه)،شوهرتون دارای مساله هست،مشاور روانشناس باید اون مساله رو مشخص کنه ( دلایل زیادی میتونه داشته باشه)
      موفق باشید.

  16. سلام خوب بودنوبدبودن مردربطی به قشنگی شمانداره مردکه نامردباشه همه کارمیکنه شماآیینه منی

    • سلام من سن پایین تو دانشگاه ازدواج کردم بدلیل ظاهرم خواستگاری زیادی داشتم که همسرم همه از میدون بدر کرد اما بعد ازدواج شدم یه زن تنها و بدبخت چون تو شهر خودمون نبودم منو همیشه تنها می گذاشت می رفت پیشش مامانش بعد رفتم سر کار و خونه و ماشین خریدم یه قرونی هم تا حالا ازش نگرفتم و همیشه کمکش کردم اما راحت بهم توهین میکنه کم محلم می کنه بیشتر اوقات حتی جدا می خوابه اما خدا می دونه حز صداقت و وفا و درستی هیچ روشی نداشتم میگه من روشن اینه نباید به زن محل داد پرو میشه

      • این روشو مادر شوهرا یاد پسراشون دادن که پسره رو سمت خودشون بکشن و ازشون اسنفاده ببرن . دقیقا با مردها باید مثل خودشون رفتار کرد

  17. سلام من مردم‌خود خواه هستش چند سال خوب فقط در گیر اعتیاد بود تحمل کردم تا خوب شد دوتا بچه دارم دختر و پسر سنشون کمه.وقتی نیازم داره خوبم وهر کاری که بخوام انجام میده اما به محض اینکه کارش رو انجام میدم عوض میشه همش غر دعوا به بچه ها توجه نداره نقطه ضعفمو میدونه دست میزاره رو نقطه ضعفمو آزار روحی میده دست بزن نداره اما با حرفاش داغونم میکنه میخوام تموم کنم رابطموباهاش منتها بخاطر بچه ها دارم تحمل میکنم‌ چون مادر شدم واحساس مسولیت نسبت به بچه هام دارم نمیدونم‌چیکار کنم خسته شدم‌ازش بی اخلاقه بد خونه است رفتار درستی با بچه ها نداره تو دلم خورده با حرفای بی ربطش تحملم سر رفته نمیدونم‌چیکار کنم فقط فقط بخاطر بچه هام دارم باهاش زندگی میکنم

  18. دلخسته ام اونطوری ک نمیتونم چیزی بنویسم . زنم فقط به خونوادش اهمیت میده هر چی حرف میزنم و پیام میدم هیچ فایده ای نداره . شاغله بعد از سر کار میخابه و بعدش ی تایمی رو با بچه هام‌ هست و بعدش ماشین روشن میکنه میره خونه مادرش خواهرش و بعد برادرش کل کار هفتش شده این . من نمیکشم دلم میخاد ب من توجه کنه ولی هیچ‌توجهی نمیکنه باش صحبت ک‌میکنم و پیام میدم‌فقط توهین میکنه و فحش میده . دوسش دارم فقط سمت خونوادشه . هر روشی ک باشه بهش پیام دادم واقعا فایده نداره نمیدونم‌چی کار کنم شما رو ب خدا ی نفر کمکم کنه .

  19. سلام
    احساس این رو دارم همسرم به زندگی اهمیتی نمیده.
    برعکس همسرم،بنده سحر خیزی هستم. برای پیشرفت زندگی تلاش میکنم ولی در همسرم این تلاش را اصلا نمیبینم. این جور متوجه شدم که اگر من تلاش کنم این کافی هست. یک جور احساس میکنم بنده حمال هستم و احساس توهین میکنم.
    به غیر از این خانواده همسرم برای بچه های دیگه شرایطی بهتر( از نظر رسیدگی و …) فراهم کرده اند ولی همسرم اینطور نیست.

  20. سلام
    شوهر من کم حرف بی احساس تا حودی پرخاشگر. با اینکه اعتماد بنفس منو نشانه گرفته اما میدونم ایراد از من نیست چون من یه خانم مهندس و طراح هستم و از نظر ظاهری عالی هستم. هر موقع باهاشون صجبت میکنم میگه من دوست دارم و میخوامت هیچوقت بدون من جای نمیره بدون نظر من چیزی نمیخره و.. تنها مشکل ما از نظر عاطفیه که همیشه ساکته هیچوقت برام هدیه و حتی یه شاخه گل نمیخره با اینکه بهش گفتم من این کارو دوس دارم در حقم انجام بدی. خیانتی در رابطه نداریم. اجباری در ازدواج نداشتیم و انتخاب خودش بودم. وقتی بحث جدی میشه میدونه تصمیم به رفتن دارم اعتراف میکنه که دوسم داره و براش مهم هستم. تنها دلیل من برا موندن دخترمه که نمیخوام بخاطر من آینده اش نابودشه. واقعا نمیدونم چیکار کنم. بیان نکردن و توجه نداشتن زن رو از بین میبره

    • احساس میکنم درکی از رابطه ندارند و مهارت ارتباطی با جنس مخالف رو بلد نیستن شایدم باحتمال دارع به بلوغ عاطفی نرسیدن پیشنهاد میکنم در دوره های مهارت تو رابطه شرکت کنن مطمن باشید دوس داشتنشون قلبیه ولی مهارت انتقال احساسات درونی و بالفعل کردن رو بلد نیستن

  21. سلام
    من ۱۳ساله ازدواج کردم و دو بچه دارم
    زنی تحصیل کرده واجتماعی و از نظر قیافه خداروشکر خوبم.
    همسرم اصلا به حرفها و احساساتم اهمیت نمیدهد حتی جواب تلفنم را سر سری میدتد، کار شوهرم سخت هست و بهش حق میدادم، تاابنکه چندماهی غیر از کارهای خودش کار همه خانواده ش و فامیلش و دوستاش را هم به عهده میگیره و انجام میده. متاسفانه اون اخلاقی که بابقیه دارد رو بامن و بچه ها مخصوصا من ندارد، برای نگه داشتن زندگیم خیلی راه ها را رفتم، باهاش صحبت کردم، بدون اجازه ش تا جلو خونه نمیرم، خرج نمیکنم، حتی اضافه وزن داشتم و طی چند ماه به وزن ۶۴کیلو خودم رو رسوندم. رابطه سکس رو به هر نحوی که اون میخواست انجام میدادم. الان یک هفته ست فهمیدم فایده نداره و تغیر نمیکنه، بیخیال همه چیز شدم، میخوام برای بچه هام مادری خوب باشم و وظیفه خودم به عنوان زن به همسرم ادا کنم اعم از(خانه داری، شستشو، پخت و پز، سکس) از شوهرم دریغ نمیکنم. پیش هیچ فامیلی از مشکلم حرفی نمیزنم هیچوقت.
    اما در قلبم و در ذهنم همسرم دیگه برام مهم نیست. خودم رو با گوشی یا بچه هام سرگرم میکنم. اصلا مهم نیست دیگه برام که میاد خونه یا نه، اهمیت بده یانه، حتی اگر دنیا را هم بهم بده دیگه برام ارزشی نداره، احساس من نسبت بهش مثل غریبه ست. در ذهنم تقریبا یه هفته ست که یه شوهر خیالی درست کردم.
    ازما که گذشت اما امیدوارم هیچ زنی و یا مردی متاهل مجبور به درست کردن شریک خیالی نباشه.

    • عزیزم احساست از صمیم قلب درک می کنم، گاهی بدترین دردها بدون اینکه صدایی داشته باشند تیشه به قلب آدم می زنند ای کاش ما هم می توانستیم قبل از ازدواج با آدمها زندگی کنیم و این جور کورکورانه مجبور نبودیم وارد زندگی مشترک بشویم.

    • چرا آدمی که ارزش نداری براش لز زندگیت بیرون نمیکنی الان عملکرد اون که ایرادی نداره ایراد دوست عزیز از شماست این سبک زندگی اونه . فقط داره نونشو تو خونه تو میخوره والا نمیدونم مگه میشه اینجوری زندگی کرد زن من با مادرش رودر بایستی داره یک شب مادرش دختر مونو نگه داشت همین که در خونه مادرو پدرشو بستیم گفت تو بی غیرتی آنقدر حرف بد زد فرداش جمعه بعد لز ظهر منو فرستاد رفتم دخترمو آوردم خانم من در طول سی سال زندگی هیچ برنامه ای بدون بچه هام نداشت. وحتی خود من .

  22. با سلام
    من ۳۶ سال دارم . حدود ۸ سال پیش یک ازدواج ناموفق داشتم و بعد از طلاق به کشور ترکیه مهاجرت کردم
    چندین سال بعد با یک خانم که شهروند ترکیه است آشنا شدم .
    ایشون دارای دو فرزند پسر هستند .ایشون از همسر قبلیش به خاطر اعتیادش طلاق گرفته بود . رابطه دوستی ما به رابطه عاشقانه تبدیل شد و در نهایت بعد از یکسال ازدواج کردیم .
    متاسفانه بچه های همسرم به خاطر اینکه در یک محیط بسیار بد بزرگ شده بودند رفتارهای بسیار زننده و بی تربیتی انجام میدادند .
    بنابراین بعد از ازدواج با مادرشان کلیه امور زندگی رو به دست گرفتم و سعی کردم با شیوه تشویق (هدیه های گران قیمت ) و همچنین تنبیه (منع استفاده از امکاناتی که براشون فراهم کرده بودم ) رفتارهای بد و زننده آنها فراموششان شد .
    همچنین وضعیت درسی آنها بسیار بد بود که با رسیدگی های من و خون دل خوردن های زیاد بالاخره معدل امسال آنها به (تقدیر نامه ) رسید .
    در این بین رابطه من و همسرم بسیار خوب بود ولی متاسفانه دو سه ماهی هست که رفتارش به طرز عجیبی باهام عوض شده .
    من تمام وقتم رو بهش اختصاص میدم ، بهش محبت میکنم
    از هر لحاظ تامینش میکنم . (مادی ، عاطفی ، توجه ، جنسی , احترام و …)
    همیشه من ازش می‌خوام که باهم بیرون بریم ، باهم وقت بگذرونیم ولی ایشون اصلا علاقه ای به وقت گذراندن با من نداره
    هر وقت باهاش بیرون میرم احساس میکنم اصلا خوشحال نیست
    خیلی نسبت بهم بی تفاوت شده . من چندین بار بهش گفتم ؛ من ازت هیچ چیزی جز محبت و توجه نمی‌خوام . ولی همش توی جواب بهم میگه : من همینی هستم که میبینی ! اخلاق من همینه
    با اینکه من خیلی آدم گرم مزاج هستم و همیشه و هر لحظه آماده رابطه جنسی هستم ، اصلا به رابطه جنسی ما اهمیت نمیده
    از ۴ یا ۵ بار درخواست من شاید یک بار جواب مثبت میده
    همش براش گل میخرم ، هدیه میخرم بغلش میکنم ، ازش تمجید میکنم ، ازش تعریف میکنم ( دقیقا مثل یک پرنسس باهاش رفتار میکنم ) تا یه تاثیری توی رابطه مون بشه ولی اصلا تاثیری نمی‌بینم .
    بیشتر اوقات با زخم زبان زدن ها و بهانه های مختلف هی میخواد من رو عصبانی کنه و در نهایت جنگ و دعوی راه بندازه تا با این بهونه ها من ازش دور بشم .
    هر چی بهش محبت میکنم ، ازش علت رفتارش رو میپرسم بهم میگه : من اخلاقم همینه ، میخوای بخواه نمی‌خوای نخواه
    در حالی که از لحاظ تیپ ، قیافه و وضعیت اجتماعی در موقعیتی هستم که در کمتر از یک دقیقه میتونم با زیبا رو ترین دخترها ارتباط برقرار کنم
    من واقعا دوستش دارم ، اصلا به خیانت فکر نمیکنم
    ولی من هم نیاز به توجه و محبت دارم
    با اینکه من هیچوقت احساسم رو به زبان نمیارم ولی چون معتقدم باید با همسر و شریک زندگی بی پرده و روراست بود ، چندین بار بهش گفتم من هیچ نیاز دیگه ای غیر از محبت و توجه ندارم . ولی باز هم رفتارهایش داره اذیتم می‌کنه
    کم کم دارم ازش سرد میشم
    دست و بالم دیگه واسه کار و پیشرفت نمیره
    نمی‌دونم چطور این خلا عاطفی رو پر کنم
    گاهی اوقات با خودم میگم ایکاش باهاش ازدواج نمی‌کردم تا تعهدی نسبت بهش نداشتم و حداقل از لحاظ وجدانی می‌تونستم خلا عاطفی که توی زندگیم ایجاد شده رو با شخص دیگه ای پر کنم .
    چند بار ازش خواهش کردم پیش یک روانشناس و مشاور خانواده بریم ولی نسبت به پیشنهاد من واکنش شدیدی نشون داد ( میگه انسانهای روانی میرن پیش روانشناس ، اگه تو احساس می‌کنی مشکل روانی داری تو خودت برو )
    هی سعی می‌کنه با حرفهایی که میزنه قلب من رو بشکنه
    لطفا شما راهنماییم کنید . دیگه از این زندگی کسل کننده دارم میبرم

    • مشاور سایت روان آگاه 15 تیر, 1401 در 7:03 ق.ظ پاسخ

      با سلام و احترام
      بنظر میرسه که همسر شما مشکلاتی در زمینه شخصیتی و روحی دارن قطعا ایشون باید به روانشناس مراجعه کنن تا زمینه خلق و خوی پایین، بی میلی جنسی و بی تفاوتی هاشون مشخص بشه.سوالی که مطرح هست اینه که آیا در زمینه انجام کارها و امورات منزل هم بی تفاوت شدن؟ آیا خوابشون بهم ریخته؟ آیا کم خوری یا پرخوری دارن؟ آیا پرخاشگری هاشون بیشتر از قبل شده؟ این مسائل باید بررسی شود تا علت رفتارشون را متوجه بشیم. علم روانشناسی با بررسی علل زمینه ساز مشکلات و خلاء های افراد به بهبود کیفیت زندگی انسان ها کمک می کند.
      خود شما هم قطعا باید چند جلسه با روانشناس مشاوره بگیرید تا به شما در جهت شناخت خطاهای رفتاری تان کمک کند.

  23. خسته شدم همین فقط دلم میخواد خودکشی کنم کاش زودی بمیرم نمیتونم مثل بقیه حرف دلم بزنم فقط دعا کنید زودی بمیرم

  24. سلام
    ممنون از مطالب خیلی مفید سایتتون
    من با شوهرم مشکل دارم ، زیاد عصبی میشه ، وقتی خیلی عصبانی بشه خود زنی میکنه ، هرچی از دهنش بیاد بیرون به من و خانواده ام میگه ،
    وقتی آروم تر شد میرم دورش باهاش آشتی کنم
    طلبکار میشه و خودشو بالا میگیره و منو پرت میکنه اون طرف و تهدیدم میکنه …
    همش پیش خانواده اشه
    واسه ما کم وقت میذاره ، وقتی گله میکنم میگه همین که واسه خواب و غذا میام خونه بسته
    شوخی کردناش فقط توهین و مسخره کردن و تحقیر کردنه
    خسته ام از دستش
    هر بار بهش میگم بریم مشاوره نمیاد ، حتی یه مشاور حاضر شد تلفنی باهاش صحبت کنه ولی اون حاضر نشد و رفت تو حمام در رو بست ….
    دیوونه ام کرده ، افسردگی شدید گرفتم
    رفتاراش باعث شده منم عصبی بشم و با بچه یه سالم بد رفتار کنم
    میخوام جدا بشم که بچم بیشتر آسیب نبینه ، خانواده ام نمیذارن …
    من چه خاکی تو سرم کنم ؟!

    • مشاور سایت روان آگاه 15 تیر, 1401 در 6:52 ق.ظ پاسخ

      با سلام
      لطفا خودتان به متخصص روانشناسی مراجعه کنید تا هم مشکل افسردگی تان حل شود هم شخصیت همسرتان را بهتر بشناسید.مسلما استانه تحملتان پایین آمده و این باید حل شود.حتی اگر بخواهید جدا شوید هم باید قبلش مشاوره بگیرید.

    • سلام خانمی هستم ۳۷ سالمه دو فرزند دختر دارم ، شوهرم اصلا بهم محبت نمیکنه و سمتم نمیاد خیلی کم پیش بیاد که بیاد سمتم .از سرکار هم که به خونه میاد اصلا باهام حرف نمیزنه مدام سرش یا تو گوشیشه یا به قول خودش اخبار و خبر ببینه . آدمی هست دهن بین . اصلا نمیذاره خرید خونه رو خودم انجام بدم تا بهم خرجی هم نمیده . یعنی من و دخترام به زور و دعوا باید ازش پول بگیریم . یه مدت که میرفتم پیش خواهرم تو آموزشگاه کار میکردم کاری کرد که دیگه نمیرم
      اصلا رفتار کردن با من و بچه ها رو بلد نیست . تا بعضی موقع ها که با بچه ها دعوا میوفتم . میاد سمت من حمله میکنه یا میگه حرف نزن . اصلا گیر یه خانواده مذهبی افتادم که درک و شعور شون پایینه .تا خیلی به دعا اعتقاد دارن مخصوصا خواهر شوهرام که یکسره براش دعا میگیرن . باهاش هم که حرف میزنم اصلا گوش نمیده .حالا برعکس بیرون که میره با دوستاش یا خانواده خودم یا خودش باشه تند تند حرف میزنه بلبل زبونی میکنه . در صورتی که تو منزل ساکته و اصلا حرف نمیزنه. من که خیلی ناراحتم علت حرف نزدن شو نمیدونم چیه
      اصلا درد و دل نمیکنه و خیلی بی احساسه . وقتی بعضی زن و شوهرا رو میبینم که باهم حرف میزنن و خنده میکنن . ناراحت میشم که چرا شوهر من اینطوری نیست . اصلا بیشتر به کارش اهمیت میده تا من . یک مسافرت هم منو نبرده توی این ۱۶ سال زندگی مشترک. بیشتر به کارش خودشو مشغول میکنه یا به خانواده خودش بیشتر اهمیت میده ، خداییش دیگه خسته شدم از کاراش دلم میخاد ول کنم برم ولی به خاطر دخترام دارم تحمل میکنم لطفا راهنماییم کنین

  25. بنده مردی 40ساله هستم باهمسری( از خانواده ای مؤمن) 39 ساله متاسفانه همسر بنده رابطه رو نوعی خدمات دادن به مرد حساب میکنه وتا امروز حتی یک بار هم به سمت بنده نیامده است طوری که در 2سال اخیر شاید کمتر از 10 بار رابطه اون هم با دعوا وچند روز ناراحتی داشته ایم وبعد هر رابطه یکی دوماه این سیکل دوباره طی میشه انگار که اصلا هیچ میل جنسی نداره ومثل یه بالش فقط بیتحرک میافته تا اتمام کار واقعا کلافه شدم ونمیدانم چکار کنم

  26. سلام.من یه خانمم که هم شغل خوبی دارم هم زیباهستم و هم کلی خواستگار داشتم و بقول دوستم آرزوی هرپسری.ولی عاقبت با مردی ازدواج کردم که اصلا قلب نداره ومن اصلا از همون روز عروسیم تاحالا توجه و حسی ازش ندیدم.خودش میگه عاشقت نیستم ولی خیلی دوستت دارم.واقعا بعد اینهمه سال زندگی به حماقتم با زندگی باچنین مردی پی بردم.ولی با وجود بچه چیکارکنم واقعا

  27. لطفا کمکم کنیدمن ۲۳سالمه.و من ۱۴ سالگی ب اجبار خانوادم ازدواج کردم با کسی ک۱۱سال ازم بزرگ بود اونم میل زیادی ب من نداشت .خانوادش کل مراسم ازدواجم از اول تا اخر خراب و دعوا انداختن ولی من بخشیدمشون.الان شوهرم بی تفاوته ب من محبت‌نمیکنه دوسم نداره فکرش کاره گوشیه فیلمه براش بهترین غذا و دسر کیک همه چی ولی میگه من شام فقط خونم‌نمیخوام بخورم رژیم بهانه میکنه من از نظر زیبایی عالیم و هیکلم یکم پر هس بخاطر ۸سال قرص اعصاب افسردگی یکم توپول شدم هی میگه حسی ندارم بهت چاق شدی از نظر جنسی ۳ماه .۴ماه هم نمیاد سمتم من میرم مجبور میکنم اونم اگه قبول کنه فقط ارضاشه میخوابه بدون معاشقه کردن و ارضا کردن من .حرفاشم نمیزنه بهم خستم روانشناسم حرف زدم گف طلاق بگیرید ولی بخاطر خانوادم و حرف مردم نمیتونم 😭😭😭

    • عزیزم میخوای با همچین آدمی پیر بشی بخاطر حرف مردم؟! واقعا تو حیفی. با خانوادت صحبت کن و بگو توی زندگیت مشکل داری. این مرد اگه به تو کشش نداره پس چطور نیازشو برطرف میکنه؟ بهترین راه دادگاه خانواده ست. برو و بخاطر عدم رابطه از شوهرت شکایت کن

  28. سلام من خانمی ۳۲ ساله هستم زیبا تحصیلکرده حدود ۱۳ ساله ازدواج کردم همسرم از همون روز اول ضعف زیادی داشت بیکار بود وظاهرش نسبت ب من خیلی خوب نبود و مشکل بچه دار نشدن هم داره از همه بدتر اعتیاد داشت ولی بدون اینکه کسی ب رازش پی ببره توی خونه خودم ترکش دادم کمکش کردم مدرک دکترا گرفت بعداز ۸ سال که سر کار دولتی رفت تازه فکر کردم رنگ خوشبختی رو میبینم اما برعکس چیزی که فکر کردم کاملا اخلاق های بدش بدتر شد اوایل ازدواج بخاطر نداری رفتیم خونه پدرم بعداز ۵ سال فهمیدم که تاحالا بخیال خودم میگفتم حتماپولشو جمع میکنه خونه بخریم بهش فشار نمیاوردم ولی بدون اطلاع من خونه گرفته بود ومن توی یک اطاق کوچک بدون هیچ امکاناتی داشتم تحمل میکردم هیچ خرجی بهم نمی داد طوری که مجبور شدم خودم برم کارگری کنم چون توی فامیل ب عنوان کسی که همسرش کارمنده و بچه هم نداره انتظار میرفت لااقل ظاهرم خوب باشه باورتون نمیشه حتی یخچال خودمو خودم باید پر کنم مهمون که میاد نمی پرسه چیزی لازم هست یا ن من فقط میسوزم و میسازم.حتی تلاشی برای درمان خودش هم نکرده همیشه زیر لب حرفهای زشت و رکیک بهم میزنه حتی از لحاظ جنسی هم طرفم نمیاد احساس میکنم بهم خیانت میکنه چون از لحاظ جنسی بینهایت اشتیاق داشت اما الان ۶ ماهه که درخواست نکرده والبته من هم بخاطر رفتار زننده ای که نشون میده ازش متنفر شدم واز هم جدا می خوابیم حتی یک کلام باهام حرف نمی زنه من سعی کردم ولی بحرفام بی توجهی میکنه تا حالا کدوم مردی رو دیدید که بگه بدون طلاق تو برو مثل قبل با مادرت زندگی کن وبدون مهریه بدون هیچی مثل دوست دختر دوسه هفته یه بار بیا پیشم من میخوام اینجور زندگی کنم بیشتر شبها خونه نمیاد و میگه شیفت بودم آیا خوبی کردن من و دوست داشتن زندگیم که ب هر قیمتی نخواستم از هم بپاشه باید این نامردیهارو ب جون بخرم خواهش میکنم نظر بدید من کجا کم گذاشتم آیا زیادی خانمی کردن باید باعث بی ظرفیتی یک مرد بشه .

  29. سلام من چند سال ازدواج کردم خانمم خیلی غر میزنه خیلی گذشته رو ویک جایی که اشتباه کردم رو تکرار میکنه با وجود اینکه تمام کار منزل وبیرون رو انجام میدم ولی باز ناراحت وناراضی است منتظره کوچکترین اشتباه رو انجام بدم تا چند روز جنگ اعصاب راه میندازه فحاشی وبی احترامی زیاد میکنه وبراش عادیه ناراحت میشه میزنه وسایل رو میشکنه من موندم… خدایا کمک …

  30. سلام
    سلام الهام خانوم به خودتون میرسین ارایش و لباسمیخرین؟ با پدرتون صحبت کنبید یا مشاوره برین یا کنار پنجره منتزر باشید تا اومد یه وزو برای نماز بگیرید تا دیدیداماد داخل خونه دعا کنید که سدای دعای شما بشنوه و غمصوی سدا داشته باشه تا به چند بار انجام بدین بعد دیدین نشداتفاقی نه افتاد تا یک تا دو هفته منتزر باشید و اگر نشد به مشاوره خوانواده برید
    منم برای خانوم همسرم همه جوره
    شهرستانی هستم شیرازی یک سال عقد دائم داشتم همسرم در واقع دختره به من میگفت تو نامحرم هستی و هیچ وقت نمیام پیشت تو فقط باید کار کنی و پول به من بدی و این اجازه هم نداری بری خونه مادر پدرت و اقوامت هیچ وقت اجازه نمیدم بری این دختره کار میکرد و من هم کار داشتتم و با اجبازی های این و مسخره کردن ها و فوش دادن ها و کتک زدن هاش هم کارم ازدست دادم هم بیمار شدم به توری کتک میزد که کمرم و فک چپ م صدا میده کج میشه کمی و گوشم چپ صدا بد میشنوم یا یه چیز دیگه میشنوم گوش راستم هم صدای بلند میشه درد میکنه کمرم هم وقتی چهار زانو میشینم درد میگیره و فقت دراز کش باید بشم تا درد نکنه طو طول روز و سال اینتوری هستم
    و فقط یازده ماه پیشش بودم
    این دختر پول وام ازدواج ۳۰ میلیون و بالای ۱۰ تا ۱۵ میلیون پول گرفت و این بیماری ها هم به من داد و کتک هاش در روز سه بار و خدا میدونه هیچ وقت دستم روش بلند نکردم چون دوستش داشتم و بیشتر بعد از کتک خوردنم دوباره بهش محبت میکردم و میگفتم اشکالی نداره اعصابت خورد شده الان اروم شدی با این که میدونستم که چه (خ ت هایی) کرده و باز هم بیشر محبت میکردم و بیشتر پول میدادم هتا کرایه تاکسی هم نداشتم تمام کار هاش کار خونه تکونی ظرف ها و پتوهای خوانوادگی شون هم میشوستم کمک خواخرهاش فرش و کار های خوانه خواهرش و وقتی که پادرد داشت ماساژ میدادم دختره میگفت درد دارم پاهام تا یک ساعت تا دو ساعت ماساژ میدادم روزی دو بار و هتا بیشتر کردم روزی سه تا ۵ بار اما فایده ای نداشت هر کاری کردم تا زندگیم هفظ کنم تا نپاشه نشد اون دختره راحت خیانت میکرد میامد خوته کتکم میزد مینشست تلویزیون ماهواره جم نگاه میکرد و دو باره کتکم میزد یا گریه میکرد یا می خندید یا مسخرم میکرد یا به دزدی متحم میکرد یا این که میگفت خیانت کردی با خوانوادم که همش دروغ بود که بعد طلاق خود خود فامیلاش و فامیلامون فهمیدن مشکل از اون بوده . و راحت شدم هم تماپ پول و وام ازدواج میشد ۵ تا ماشین پراید خرید صفر نو سال ۹۸ و کمرم داغون کرد و سرم پوکوند گوش چپ صدای خراب میشنوم و گوش راستم صدا یکم بلند میشه درد میگیره و فک چپ داغون کرده و خیلی چیز هایی که احساس میکردم دیگه احساس نمیکنم شدم مثل شعم که خاموش شد و داره ضوب میشه
    هتا یک بار با چاقو کارتی اشپزخونه زد توی شکمم فشار میداد میگفت حالا جورات داری بگی دوستم داری یا نه منم با تمام دوست داشتن که داشتم اره که دوستت دارم فشار چاقو بیشتر کرد حالا چی گفتم اره بیا جلو ببینم منم یک پا کمتر رفتم پیشش بحش سابت بشه که دوستش دارم و تمام درد چاقو تحمل کردم و خوشبختانه چاقو نوک نداشت و پوست شکمم قرمز شده بود

    • مثل همه تنها 30 آذر, 1401 در 3:14 ق.ظ پاسخ

      ازحرف زدنات بیشترمیخوره افغانی باشی ولی درکل هرجایی باشی این همه صفات درمورد یک زن بود

  31. سلام خانوم اسم مرگ گزاشتین اگه میدونستم خونیون کجاست میاومد چنان میزدمش که تا همیشه محبت کردن یاد بگیره من شیرازم

  32. طلاق بگیرید .مرد که بی توجهی میکنه یا بازن دیگری یا در ارتباط یا تعادل روحی نداره .موقع طلاق میگه طلاق نگیر برای اینکه وجدانش ارام کنه .درواقع اصلا اهمیت نداره براش زنش چقدر هرروز افسرده تر میشه .چون زن را انسان نمیدونه.البته من مردهای مهر ماهی بیشتر دیدم ایم مشکل داشتند.چون با زن های بیشتری ارتباط دارند و به همسرشون بی توجهی میکنند .ولی خوب این موضوع نسبیه .ایشااالله همه خانم ها به خاطر حرف مردم عمر خودشون تلف نکنند وتو زندگی های تمام شده نمونند .طلاق بگیرند .زندگی حق همه است .

  33. سلام وقت شما بخیر.خانومم کاملا به من بی توجهی میکنه هر چقدر هم باهاش حرف میزنم یا بهش محبت میکنم باز هم به روی من نیگاه هم نمیکنه ذاتا هم بچه دل رحمی هستم به نظر شما چه بکنم لطفا راهنمایی فرمائید

  34. واقعا خدایا چرا اینجوریه دنیا.یکی بهترین زن داره.قدرش نمیدونه.یکی هم مثل من نمیتونه ازدواج کنه.یک زن خوب پیدا نمیشه که واقعا خوب اهل زندگی باشه.که منم بگیرمش.من تمام محبت هرچی یاددارم.ولی اون زنی که اهل زندگی باشه پیدانکردم

  35. سلام واقعا خاک توسراون همسرتون ناراحت نشین این هرفو میزنم ولی حقش چرا اخه خدا همه چیزوجفت جورنمیزارهذکنارهم .شما یه زن هستی بااین شرایط مثل من یه مردم دقیق به مشکل شما گرفتارم که زنم دلموخون کرده یه بچه دارم دلم میسوزه براش وگرنه ولش میکنم .هردیقه قور قور من کارمیکنم خرج میکنه میخوره اجاره مید منت میزار روم که از من سره

  36. سلام
    من مجرد بودم ولی با زنی که ۱۵ سال بزرگترم بود ۳ زندگی کردم مغازه داشتم روزی خانمی وارد مغازه شد و من عاشقش شدم و بهش همه حقیقت زندگیمو گفتم ولی بعد فهمیدم که خودش هم در جریان طلاق هست ولی بچه نداشت و ۳ سال از من بزرگتر بود بهمین دلایل خانوادم با ازدواج ما البته بعد از یکسال دوستی مخالفت می‌کردند من کاملا گیج و بی توجه بودم و عاشق ، از روابط زناشوییش با شوهرش کمی برام گفت ولی من باشنیدن نوع روابط بل شوهرش رو میخواستم بالا بیارم و از طرفی عاشق بودم گرفتار شدم با خودم ، ازدواج کردیم ۳ بچه داریم و من با داشتن یک بچه بهمراه زن و بچه اومدیم اروپا الان ۱۲ سال که اروپائیم ولی اروپا و الخصوص در ادارات بیشتر زنان مشغول بکار هستند الان خانم هر روز به من میگه که تو با اون پیر زن که ۳ سال باش بودی در ارتباطی و…
    زندگی رو سیاه کرده هر روز داد و بیداد با ۳ بچه و بالاخره دولت هر ۳ بچه رو از ما برد ، حالا هی میره خونه های پناه دولتی و بعد مدتی برمیگرده و سیگار و ودعوا و بعد زنگ میزنه به پلیس
    خانوادتا بد اخلاق بودن حتی با هم بد هستن هر روز خواهر و برادر یا با هم یا با پدر و مادر ، من هم مشکلاتی دارم ولی نه تا این حد و خیلی مهربانم و زنم و بچه‌هام رو دوست دارم ، زنم میگه دوست دارم هی برم هی تو بیای منت کشی و التماس ولی من بریدم حدود ۳ سال که زندگیم رو آتیش ولی نمیدونم چکار کنم احساس بیچارگی میکنم ، با همه چیز من رقابت و حسادت میکنه حتی با کار و حقوق و میزان زبان خارجه من ، همیشه خواستم کنار هم باشیم و به هم در هر زمینه کمک کنیم و شرط گذاشتم که باید با هم مهربان رفتار کنیم اما اون این چیزارو نمی‌فهمه یا میفهمه انجام نمیده

    گرفتارم در خودم غوطه ور شدم بارها مشاغلی راه انداختم تا با من همکار بشه و کنارم باشه ولی همون کارها رو هم با جر و بحث و مسائل مالی و چرا پول توی حساب تو هست خراب کرد و من ضرر ها کردم ، خلاصه کم کم زنان اطرافم اینجا که بهر دلیل باید با من و ما در تماس باشند متهم میشند به رابطه با من حتی اگر فقط بهم سلام کنند ، به اندام زنان دیگر بشدت توجه دارن و از من خواستن بریم ایران عمل شکم و باسن انجام بدن منم قبول کردم ولی بعدش بهتر که نشد هیچ خیلی وحشتناک شد همه چی ، خانوادش اصلا کمک نمیکنن و فقط به حرفش گوش میدن و نصایح شیطانی دارن

    موضوع وسیعتر از این حرفاس کسی هست با من حرف بزنه به من بگه من چی هستم من کی هستم من غرق شدم غرور مردانه ندارم ناراحتم
    کمک کنید حرف بزن با من
    مردی با ۳ فرزند از اروپا ۴۵ ساله

    • به نظرم شما باید روی اعتماد به نفس خودتون کار کنید. شما مرد هستید ، مردانگی یعنی حمایتگر بودن، یعنی قدرتمند بودن. ورزش کنید و زندگی سالم در پیش بگیرید اگه خانومتون بد رفتاری می‌کنه بهش کم توجهی کنید و با حرف اخطار بدید که رفتاراشو تغییر بده. زن باید حرف شنوی از مردش داشته باشه، اگه به شما بی احترامی می‌کنه یعنی در شما نقص های دیده ، سعی کنید نقص های خودتونو درمان کنید و یک مرد با اعتماد بنفس باشید . اول برای خودتون و بعد برای همسرتون.

  37. خوش به حال تو به قران من یک مردم هستم انقد اهمیت به زنم میدم اون سو استفاده میکن فوش به خودمو خانوادم میزنه فوش بد بعضی موق هم بهم حمله میکنه به خدا کاری میکنه بهش خیانت کنم من ۳۰ سالمه ۱۰ ساله ازدواج کردیم همیشه میگم چه غلطی کردم زن گرفتم به قران نیم کیلو طلا براش خریدم بهم احترام بگزاره فایده نداشت از خودم تعریف نباشه مرد بد قیافه و بد چهره ای هم نیستم خوش به حال هرکی زن خوش اخلاقی داره

  38. کلا چرت و پرت نوشته شده این متن. چون همش دلیل عدم توجه زن و بی میلی زن را در رفتار مرد توجیه کرده است. حکم اون زنی که مرد تماما به او توجه کرده و از طرف او همه چز رعایت شده اما زن باز بی بی میل هست را در چه چیزی باید جستجو کرد

    • مشاور سایت روان آگاه 25 دی, 1401 در 3:01 ب.ظ پاسخ

      با سلام
      دلایل متعددی می تواند داشته باشد.عدم علاقه، عدم جذابیت کافی، اختلالات شخصیتی همسرتان و … می توانید برای بررسی بیشتر با همسرتان برای مشاوره اقدام کنید.

    • دقیقا بی‌توجهی مردا صددرصد منشا گرفته از اشتباهات گذشته زنه اینطوری دیگ زن از چشم مرد میوفته و بهش حسی نداره

  39. والا منم ازنظر عاطفی باهمسرم مشکلی ندارم زن شوخی هستم وخیلی هم ازنظرجنسی توانا وقیافمم خیلی جذاب وبه خودمم میرسم،ولی شوهرم بعد6سال زندگی مشترک .تازه متوجه شدم سکس با هر زنی و دوسداره جز من،میگه طبیعیه چون ادم وقتی چیزی ومیخره فقط روزای اول براش تازگی داره،ومتوجه شدم من براش تازگی ندارم.سکس با زنای دیگه روترجیح میده به من،

    • مشاور سایت روان آگاه 25 دی, 1401 در 2:58 ب.ظ پاسخ

      با سلام
      اگر قبول می کنند مشاوره بگیرید.در غیر اینصورت در صورتی که رابطه جنسی ندارید و ایشان از جای دیگر تامین می شوند می توانید برای مشاوره قبل از طلاق اقدام نمایید.

  40. سلام
    خسته ام فقط خسته،انقدر که از همه چیز سیرم .انقدر،درد کشیده ام که حتی حوصله نوشتنش را ندارم .فقط اینا میدونم واز خودم عصبانیم که ا چرا این همه سال تحمل کردم .وقتی به مسیری که طی کردم نگاه میکنم از خودم متنفرم ودوست دارم خودم را بکشم
    چون زندگیم حماقت محض بود .حیف از عمری که رفت

    • سلام جناب (درد)،اگر چه دلایل زیادی میتونه دست یه دست هم بده تا این حال نامساعد رو برای شما رقم بزنه اما از مهمترینهاش میتونه عدم رعایت اولویتها در زندگیتون باشه،بازم برای دست یابی به حال بهتر مشاوره روانشناسی رو توصیه میکنم.
      موفق باشید.(
      کارشناس ارشد روانشناسی از مشهد)
      جک

  41. شوهرمن به من میگه ازت بدم میاد ازت سیر م خسته شدم به خدا
    نمیدونم چیکار کنم دلم خیلی گرفته نه بهم میگه دوست دارم نه
    بغلم میکنه وقتی دلش میخواد میاد میکنه وگرنه هم مثله قبله ۲ سال ازدواج کردیم انگار نه انگار ازش خوشم میاد ولی به اینجام رسیده
    🤯😭

    • سلام خانم دیانا،مشاور روانشناس باید هر دوی شما رو ویزیت کنه تا دلایل مشخص بشه،احتمالا هر کدوم سهمی از مساله رو بعهده دارید.
      موفق باشید

  42. ما را هرچه که هست دگر حوصله ای نیست که نیست

  43. من زنی نسبتا گرمی هستم و هم صمیمی با سیاست های فراوان سعی میکنم دایم بخندم هرچند همسرم هیچ یکی از اصول زندگی را رعایت نمیکنه با تمام افسردگی هام بازم تلاش میکنم بخندم شاد باشم،ولی این اواخر شدیدا سرد و بی حس و غر غرو شدم، دلیلش هم اینه ک طرف گوش شنوا نداره من اگر از خستگیم بگم اونم حرف من قطع نشده سریع میگه ‌منم خستم،اگر بگم درد دارم قبل اتمام جمله من اونم میگه درد دارم اگر بدون ماشین ساعات یا دقایقی راه برم بگم توان ندارم اونم زودتر از من شکایت میکنه،حتی اگر توی مسیر سفر باشم بگم گرسنه ام با وجودی که همه امکانات برای گرفتن خوراک هست بازم غر میزنه میگه حوصله کن منم گرسنه ام از تو بیشتر ، یا اگر لباسی نداشته باشم بگم نیاز به خرید دارم از من بیشتر غر میزنه میگه منم لباس ندارم خیره نگران نباش ، خلاصه این دو ماه از تنهایی و بی کسی کلافه میشم ،هرگاه بهش گفتم سریع برگشت‌کفت منم که اهل رفیق بازی نیستم اینجا فامیل هم ندارم منم دلتنگ میشم خب حالی منم بیام شکایت کنم غر بزنم ،؟!هیچ دیگه تصمیم گرفتم هر مرگ ام که شد دق مرگ هم که شدم بهش نگم اصلا سکوت کنم فکر کنم اینو میگن رسیدن به ته خط 😒😔😞😏

    • منم مثل توام من معصومم ۱۹سالمه متولد ۸۳هستم۱۶سالم بود که تو اینستا یه پسر بهم پیام داد اول جواب ندادم تا وقتی سمج شد گفت باهام حرف بزن تنهام از اون جایی که من خانوادم مذهبی خشک بودن و میترسیدم گفتم نه گفت پس فقط باهام صحبت کن گذشت و ۲ماه از رابطمون رفت و من بهش وابسته شدم گفت بیا ببینمت رفتم بادوتا از دوستامون رفتیم بعد از اون بهم وابسته شدیم و خانواده هامون فهمیدن خانواده من گیر دادن اگه دختر مارو میخوایید باید نشون کنید ما ابرومون نره اونا هم اومدن گذشت و همه فهمیدن ما قراره ازدواج کنیم ولی یهو پدر شوهرم مسخره بازی دراورد و توسری زدن خانوادم شروع شد منم که تحملم نمیکشید خودمو از پنجره اتاق پرت کردم ۹متر ارتفاع ضایعه نخاعی شدم و پدر مادر شوهرم از ترس ابرو اومدن عقدم کردن ۸ماه فلج بودم و با فیزیودتراپی و دکتر و دعا و …راه افتادم الان دوسال میگذره از ازدواجمون من بدون اجازه شوهرم اب نمیخورم هرکاری بگه انجام میدم چون دوسش دارم سر عقد حتی حلقه برام نخرید یلدایی عیدی هیچی نداشتم مناسبتام با رفیقاش بیرونه حتی سالگرد ازدواجمون منو تنها گذاشت از رابطه و بهداشت و زیبایی و تیپ هم هیچی کم نزاشتم ولی الان باهام به زور حرف میزنه بهم اهمیت نمیده باهام بد رفتاری میکنه یه وقتایی کتکم میزنه کلا تو عذابم نمیدونم چیکار کنم خسته شدم ادم گوه کاری و‌خیانتم نیستم و دارم تو این سن قرص عصاب میخورم خسته شدم دیگ

  44. من 32سالمه 8ساله سنتی ازدواج کردم 8سال هرروزش زجرکشیدم بدترین اتفاقات زندگیم تودادگاههاتجربه کردم بعد۵سال بچه دارشدم شوهرم واقعاآدم مذخرف روانی سردمزاج ازهر لحاظ مریض هست آواره ام میکرد.پول بهم نمیداد.لباس خوراکی هیچی نمیدیدم.افسرده شدم انقدرکه افکار خودکشی میکردم کتکم میزدخیانت میکردبه بن بست رسیده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم خودموازدرون تغییربدم خیلی افسرده بودم به کلاسهایی که علاقه داشتم ثبت نام کردم سبک زندگیموتغییردادم جوری که بهش نیاز مالی وجنسی نداشتم با یه مردمجردآشناشدم که ازهر لحاظ منوبرطرف میکردالان از زندگیم راضیم به خودم وزیباییم خیلی اهمیت میدم شوهرم دیگه اولویت من نیست.خاستم به همه مردابگم که اگه به زنتون عشق واهمیت ندین صدالبته مطمئن باشید بیرون خونه عشق رو تجربه میکنن تمام

  45. درود
    زنی که با او ازدواج کردم هیچ کس هیچگونه حمایت مادی معنوی و غیره نکرد
    و بابت اینکه از جانب خانواده من مورد حمایت قرار نگرفت نه خودم نه همسرم.. و همین موضوع بار ها و بارها و بارها از جانب همسرم مثل پُتک تو سرم کوبیده میشه. و او را بهانه جو و نق نقو و فحاش کرده نسبت به من. ماشین خراب میشه و یا قطعه ای که مصرفی است نیاز به تعویض دارد به آن هم گیر میدهد

    و در کل الان که این مطلبو نوشتم در کنار خیابان داخل ماشین نشسته ام . و دیگر هیچ میلی به این زنده بودن ندارم
    لازم به ذکر است بنده معلول جسمی حرکتی نیز هستم که تا کنون از هیچ سازمان گداخانه ای گدایی نکردم روی پای خودم ایستادم و تا حد توان روزی پاک بدست آورده ام . و زیر پرچم و بلیط هیچ جنبده ای به نام انسان نبوده ام. ☆

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *