15 خرداد, 1401

کنترل احساسات

برای همه ی ما پیش اومده که توی موقعیت های مختلف قدرت کنترل احساسات مون رو از دست دادیم و کارهایی کردیم که باعث پشیمونی شده.این مطلب باعث میشه بیشتر احساساتمون رو بشناسیم و مدیریتش کنیم.

کنترل احساسات

کنترل احساسات یعنی چه؟

کنترل احساسات یعنی توانایی شناسایی و تنظیم هیجانات مثبت و منفی در افراد.احساسات تحت تأثیر شبکه ای از ساختارهای به هم پیوسته در مغز قرار دارند که سیستم لیمبیک را تشکیل می دهند. ساختارهای کلیدی از جمله هیپوتالاموس، هیپوکامپس، آمیگدالا و قشر لیمبیک در احساسات و پاسخ های رفتاری نقش اساسی دارند.

اگرچه احساسات می تواند نقش بزرگی در زندگی روزمره ما ایفا کند اما زمانیکه از کنترل خارج شود سلامت عاطفی و روابط بین فردی را بر هم میزند.

تنظیم هیجان و احساسات یعنی بتوانیم در موقعیت های چالش برانگیز روی وضعیت عاطفی خود برای کاهش خشم، اضطراب، پنهان کردن غم و ترس، افزایش تمرکز، آرامش و احساس شادی و … کنترل داشته باشیم.

زمانیکه یک فرد بتواند روی احساساتش کنترل داشته باشد می تواند در تعاملات روزمره، تصمیم گیری، مراقبت از خود، مدیریت رابطه و … موفق عمل کند.

روانشناسان معتقدند که حتی احساسات خوب مثل شادی که جنبه مثبت دارند اگر شدت بگیرد مدیریت آن سخت می شود.البته با کمی تمرین و داشتن مهارت های لازم می توانید کنترل خود را به دست بگیرید.

چگونه ابراز احساسات کنیم

چگونه ابراز احساسات کنیم؟

بعضی از افراد توانایی بیان احساساتشان را ندارد و مدام میپرسند چگونه ابراز احساسات کنیم؟ خوشبختانه، راه های زیادی برای راحت شدن ابراز احساسات وجود دارد که در ادامه بررسی می کنیم:

۱-جایگزینی خودگویی های مثبت

همه ی ما گفتگوهای درونی داریم و درست مواقعی که باید احساساتمان را بروز دهیم این گفتگوها به صورت منفی در سرمان زیاد می شود.در این شرایط سعی کنید نقطه مقابل آن فکر را در درونتان تکرار کنید و گفتگوهای منفی را به مثبت تبدیل کنید.

۲-شنونده خوبی باشید

طوری به حرف های دیگران گوش کنید که دوست دارید به حرفهای شما گوش داده شود.سعی کنید هنگام گوش دادن با طرف مقابل همدلی کنید.طوری نباشد که فرد متوجه شود شما با بی میلی و بی حوصلگی شنونده هستید.

۳-واژه لطفا و متشکرم را استفاده کنید

این دو واژه کوچک می تواند روابط شما را دگرگون کند.سعی کنید از ته دل این کلمات را بیان کنید تا طرف مقابل متوج شود چقدر قدردان هستید.

۴-خجالت را کنار بگذارید و به عزیزانتان بگویید دوستشان دارید

معلوم نیست چقدر زنده می مانیم و چند بار فرصت ابراز علاقه و احساسات به عزیزانمان را داریم پس با بیان گفتگوهای درونی مثبت و قدرتمند خجالت را کنار بگذارید و بگویید دوستت دارم.اولین بار شاید خجالت بکشید، سرخ شوید یا حتی ندانید در مقابل واکنش طرف مقابل چه کنید اما به مرور بیان این حس برایتان راحت می شود.کافیست یکبار انجامش بدهی.

۵-پیشنهاد کمک بدهید

اگر در شرایطی قرار گرفتید که دوست دارید به فردی کمک کنید و احساسات درونی شما آلارم کمک را می دهد دست دست نکنید.جلو بروید و بگویید می توانم کمکتان کنم؟ کمک به دیگران راهی برای بیان احساسات و ایجاد حس خوب در شماست.

۶-پیام بزنید

اگر بیان احساسات برایتان سخت است اشکال ندارد برای شروع حرفتان را در پیام بنویسید.استرس نداشته باشید که وقتی طرف مقابل می خواند چه اتفاقی میفتد مهم این است که شما قدرت گفتنش را داشته اید.به مرور زمان حرف زدن در مورد حستان در دیدارهای حضوری یا صحبت تلفنی راحت تر می شود.

شناخت احساسات

شناخت احساسات

احساسات بخشی از زندگی روزمره ما هستند. اما، برای بسیاری از مردم درک احساسات  کمی مرموز و گیج کننده است و از همین بابت بیان این عواطف برایشان دشوار است.

رابطه قدرتمندی بین رویدادهای زندگی و احساسات شما وجود دارد مثلا ما وقتی عزیزی را از دست می دهیم با احساس غم و اندوه مواجه می شویم، وقتی اتفاق خوشایندی میفتد خوشحال و هیجان زده می شویم.

گاهی اوقات احساسات در اثر فکر کردن به اتفاقاتی که در گذشته افتاده یا قرار است در آینده رخ دهد، در ما بوجود می آید.

شناخت احساسات خود موجب شجاعت می شود برای مطالعه بیشتر به صفحه شجاعت در زندگی مراجعه نمایید.

وقتی چیزی را احساس می کنید، سؤالات زیر را از خود بپرسید تا بتوانید حس خود را بهتر درک نمایید:

این چه حسی است؟

احساس الان من چه چیزی را می خواهد به من بگوید؟

چرا این احساس الان اتفاق افتاده؟

احساسات با رفتار شما مرتبط است.اگر در مورد احساسی که دارید گیج شده اید اما طوری رفتار می کنید که یک پیام مشخص را به دیگری منتقل می کند، قطعا از روی این رفتار می توانید به حسی که دارید پی ببرید. به عنوان مثال، اگر هنگام صحبت با یک دوست، حالت چهره یا لحن صدایتان تند است ممکن است بدون اینکه متوجه شوید از او عصبانی یا ناامید شده باشید.

کنترل احساسات عشقی

کنترل احساسات عشقی

زمانیکه عاشق می شویم احساسات قادرند کنترل قوی ای بر ذهن منطقی ما داشته باشند و به همین دلیل است که ما باید کنترل احساسات عشقی را در دست بگیریم. توانایی شما در کنترل احساس برای سلامت و طول مدت روابط شما بسیار مهم است. بنابراین اگر می‌خواهید در یک رابطه سالم عاشقانه باشید و احساسات خودتان را هم بخوبی مدیریت کنید موارد زیر را بکار ببرید:

قبل از عمل فکر کن

اغلب عکس العمل های یک دفعه ای و بدون فکر برایمان دردسر ساز است. احساسات منفی مانند خشم، ناامیدی و قهر بسیار قوی هستند و می توانند شما را به رفتارهای غیرمنطقی سوق دهند. قبل از اینکه واکنشی نشان دهید، در مورد احساسات خود فکر کنید و عواقب اقدامات خود را در نظر بگیرید تا تصمیمات بهتری برای مدیریت موقعیت اتخاذ کنید.

احساسات خود را درک کنید

قبل از اینکه بتوانید احساسات خود را کنترل کنید باید معلوم کنید این احساسات واقعا چه هستند.از دید یک شخص سوم به حستان بنگرید و بدون قضاوت و سرکوب آن سعی کنید حستان را شناسایی کرده و شدت انرا هم ارزیابی کنید.ببینید وقت گذراندن با معشوقتان چقدر روی احساسات شما اثر می گذارد.

به چیزهای منفی فکر نکنید

به محض اینکه به ذهنتان رسید که نمی توانید احساساتتان را کنترل کنید قاطعانه تصمیم بگیرید که احساس خود را خوب کنید(به سوء تفاهم های گذشته، دعواها و چیزهای منفی فکر نکنید).جلوی نشخوار فکری را بگیرید.

زندگی خصوصی خودتان را داشته باشید

به این فکر نکنید که چون عاشق طرف هستید هرکاری که بگوید باید انجام دهید.شما دو انسان بالغ هستید که زندگی فردی خودتان را دارید اما عاشق هم هستید.عشق به معنای در بند کردن فرد مقابل نیست.مثلا وقتی عشقتان سرکار است و نمی تواند تلفن شما را پاسخ دهد درست نیست با قهر و عصبانیت برخورد کنید درک کنید که آن شخص در حال انجام وظایفش است و جواب ندادنش به معنای وقت گذراندن با کسی دیگر نیست.بگذارید انسان ها در عین علاقه آزاد باشند.

چگونه بی احساس شویم

چگونه بی احساس شویم

ممکن است عشق یکطرفه داشته باشید  یا شاید عاشق شده اید اما اختلافات بقدری بالا گرفته که دیگر توان ماندن در رابطه را ندارید.این وقت هاست که بدنبال یک پاسخ برای سوال کلیشه ای چگونه بی احساس شویم می گردیم.در درجه اول بپذیرید که بی احساس شدن راهکار خوبی نیست.

شاید کمالگرایی یکی از دلایل ما برای بی احساسی می باشد جهت مطالعه بیشتر به صفحه کمال گرایی چیست مراجعه نمایید.

شاید تجربه خوبی از عشق ندارید اما این به معنای این نیست که در آینده هم همین اتفاق میفتد.بهتر است بجای اینکع بخواهید بی احساس شوید، بخاطر این موهبت خدارا شاکر باشید.مسلما پاسخ احساسات خوب خود را در جای دیگری و با شخص درست تری دریافت خواهید کرد.

وقتی متوجه می شوید که چگونه کسی که دوستش دارید نیازهای شما را نادیده می گیرد، ممکن است راحت‌تر بر احساسات خود غلبه کنید.

انکار احساسات باعث می شود شما همیشه در گذشته بمانید. احترام گذاشتن به تجربه تان و درس گرفتن از آن رابطه باعث می شود آرامش پیدا کنید و به جلو حرکت کنید.

اگر می‌خواهید از اثرات یک رابطه سمی بهبود پیدا کنید سعی کنید با خانواده و دوستان خود وقت بگذرانید.خود را مشغول کنید.کارهایی از قبیل ورزش مخصوصا یوگا، کلاس های موسیقی، تورهای مسافرتی و … فرصتی است برای اینکه از احساسات گذشته رها شوید.

مشاوره آنلاین
One Comment
  1. سلام خوب هستین ببخشید ازتون یه کمکی میخواستم .
    اول مهرماه بود که من میرفتن مدرسه با دوستا و معلم های جدیدی آشنا میشدم اما یه روز برای اولین بار معلم ریاضی مون رو ملاقات کردم توی کلاس و با همون دیدن اون خانم و حرف زدنش و برخورد با بچه ها یک دل نه صد دل عاشقش شدم برای خودمم عجیب بود هی سعی می‌کردم خودمو کنترل کنم خلاصه این دوران تا یه مدتی همینطور گذشت و من خودمو سعی می‌کردم کنترل کنم بعد رسید تا این هفته چهارشنبه و من واقعا دیگه دیوانه شده بودم به هر کدوم از دوستام میگفتم اصلا درکم نمیکردن خودمم خیلی میترسم احساساتم رو به خوده خانم ریاضی مون بگم اون روز چهارشنبه اینطور شد که ما زنگ ریاضی خانم رو دیدیم و بعد من رفتم تا لقمه سیب زمینی بخورم سس ریخت روی مقنعه ام رفتم بشورم از آبدار خونه در اومدم دیدم یه صندلی خالیه گفتم عجب جایی الان به راحتی میشینم لقمه مو میخورم هیچکسی رو هم نمیبینم بعد دیدم چندتا ماشین رو به روی صندلی ها هستن همینطوری چشمم رفت سمت ماشین خانم ریاضی مون گفتم که عه ماشین خانم خلیلی بعد همینطوری سرم رو بردم بالا دیدم توی ماشینه سریع سرم رو برگردوندم دیدم که بهم لبخند زد بعد سریع مثل دیوونه ها دویدم رفتم به دوستم احساسم رو گفتم داشتم دیونه میشدم واقعا از حال داشتم میرفتم .
    اونروز خیلی خیلی خجالت زده بودم جوری که اصلا دوست ندارم دیگه خانم ریاضی مون رو ببینم فکر میکنم که کاری کردم و شرمنده ام . بعد یک روز و کلی فکر کردن در مورد این حس هروقت یادم میفته معده ام درد میکنه و برای خودم این حس خیلی آزاردهنده اس . اصلا دست خودم نیست عاشقش میشم بعد یهو ازش متنفر میشم واقعا برام سخته اصلا نمیدونم که چه حوری احساسمو کنترل کنم و دیگه این احساس عاشقانه رو از بین ببرم . من کلاس هفتم هستم ۱۳ سال دارم درس هام هم خوبه جز بالاترین نمره ها توی کلاس بودم ولی توی درس ریاضیات پایین ترین نمره هم دارم 😅😂البته من با خانم ریاضیم راجب این احساسم حرفی نزدم و خیلی مودبانه و در حد شاگرد با خانمم رفتار کردم .
    ولی یه راهنمایی میخوام من میتونم احساسم رو باهاشون در میون بزارم؟ نمیخوام نسبت به من بی اهمیت و بی توجه باشه . من منظورم از عاشق بودن وابستگی عاطفی هستش و خیلی مشتاق دیدن و بغل کردنشون هستم ولی هیچوقت هم بغلشون نکردم . حس میکنم اگه این رو بهشون بگم ناراحت و آزرده بشن من نمیخوام باهاشون صمیمی بشم فقط میخوام هروقت که خواستم احساسم رو نسبت بهشون بدون رو درواسی بگن و مثل شاگرد در کلاسشون رفتار کنم نه رفتار های غیر معقولانه
    لطفا راهنماییم کنید چون واقعا حس بدیه

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *