14 تیر, 1401

بچه های طلاق در بزرگسالی

اگر می خواهید بدانید بچه های طلاق در بزرگسالی با چه مشکلاتی مواجه می شوند این مقاله را تا انتها دنبال نمایید.

تاثیر طلاق بر فرزندان

تاثیر طلاق بر فرزندان

در خصوص تاثیر طلاق بر فرزندان تحقیقات طیف وسیعی از مشکلات اضطراری در کودکان طلاق را نشان داده است. بیشتر مطالعات روانشناختی می گوید که، بچه طلاق به دلیل عواملی مانند عدم حضور والدین و انضباط و راهنمایی در مراحل اصلی رشد زندگی، بیشتر دچار اختلالات رفتاری و یادگیری می شوند. همچنین آمارها نشان می دهد که کودکان خانواده های مطلقه با پدر و مادر خود تعامل ضعیفی دارند.

این بچه ها معمولاً با والدینی که حضانتشان را ندارند کمتر ارتباط می گیرند و با گذر زمان رابطه والدین و فرزند بدتر هم می شود.

تحقیقات نشان داده که رابطه مثبت با یکی از والدین دید بچه را نسبت به والدین دیگر بد کرده است.این ممکن است بخاطر تمایل یک یا هر دو والدین به بد جلوه دادن طرف مقابل باشد.

 

بچه های طلاق در بزرگسالی

بچه های طلاق در بزرگسالی

بچه های طلاق در بزرگسالی نسبت به ایجاد رابطه و ازدواج دلهره دارند و این نگرانی تا حدی بخاطر مشاهده طلاق والدین و یادآوری درد ناشی از آن است. این نگرش منفی در مورد ازدواج باعث کاهش تعهد به روابط عاشقانه می شود که به نوبه خود با کیفیت پایین رابطه مرتبط است. افرادی که در خانواده های مطلقه بزرگ شده اند نگرش مثبت کمتری نسبت به ازدواج و نگرش مثبت بیشتری نسبت به طلاق دارند.

با توجه به تئوری مدل‌سازی، دید بی‌اعتمادی یا نارضایتی والدینی که طلاق می گیرند ممکن است به کودکان منتقل شده و تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا کند.این یعنی فرزندان والدین مطلقه از طرد شدن می ترسند و فقدان اعتماد اغلب مانع عمیق شدن روابط آنها می شود. مطالعات نشان داده افرادی که والدینشان طلاق گرفته‌اند بیشتر از افراد دیگر باور دارند که روابط به خیانت منجر می شود.

اگر دنبال روانشناس برای بهبود حال روحی خود هستید به صفحه روانشناس خوب در تهران مراجعه نمایید.

طلاق همچنین می تواند بر رفتار جنسی کودکان اثر بگذارد و ثبات عاطفی و رابطه آنها را دچار مشکل کند.

افرادی که بیگانگی والدین را در کودکی تجربه کردند، عزت نفس پایین تر، میزان افسردگی بالاتر، دلبستگی ناایمن در روابط و کاهش خودکفایی در بزرگسالی را نشان داده اند.

تاثیر طلاق بر فرزند دختر

تاثیر طلاق بر فرزند دختر

خیلی ها دوست دارند بدانند طلاق چه اثری روی دختر می گذارد؟ تحقیقات نشان می دهد که دختران جوان تا یک سال پس از طلاق والدین با علائم منفی مانند افسردگی، عصبانیت و مشکلات روانی سرو کله می زنند. این علائم اغلب با گذشت زمان از بین می روند.

دختران جوانی که پس از طلاق با مادرشان زندگی می کنند زودتر از استرس طلاق بیرون می آیند.تحقیقات می گوید رابطه مادر و دختر در برابر استرس های طلاق بسیار مقاوم است.

اعتماد و رضایت کمتر در روابط عاشقانه تاثیر طلاق بر فرزند دختر است.دختران جوان خانواده های مطلقه نیاز به محبت و توجه دارند و در عین حال از رها شدن می ترسند. یعنی مستعد میل و اضطراب خواهند بود چون هم تمایل به رابطه دارند و از هم تنها شدن می ترسند. بنابراین دخترانی که والدینشان طلاق می‌گیرند احتمالاً هنگام تصمیم‌گیری در مورد ازدواج با مشکل مواجه شده و درگیر اضطراب می شوند.

طلاق می‌تواند بر فعالیت‌های تحصیلی و شغلی دختران جوان تأثیر منفی بگذارد. متأسفانه، حدود ۱۰ درصد از دختران طلاق تمایلی به موفقیت در مدرسه و کار ندارند.اما بیشتر دختران در مدرسه و فعالیت‌های شغلی خوب ظاهر می شوند مخصوصا اگر حمایت حداقل یکی از والدین را داشته باشند.

طلاق می تواند روی رشد جسمانی دختران نوجوان اثر منفی بگذارد و منجر به قاعدگی زود هنگام و بلوغ زودرس شود. از آنجاییکه در بسیاری از موارد این والدین (به ویژه مادران) در مورد مشکلات طلاق، روابط عاشقانه، افسردگی، تنهایی، مسائل مالی با فرزندان دختر خود صحبت می نمایند دخترها احساس می کنند که باید سریعتر به بلوغ برسند تا بتوانند همدم مادرشان باشند.

تاثیر طلاق بر فرزند پسر

تاثیر طلاق بر فرزند پسر

تاثیر طلاق بر فرزند پسر آن هم در سنین پایین طوری است که باعث افزایش برخی رفتارهای بد مانند پرخاشگری، نافرمانی، دعوا و …می شود. همچنین، پسران نوجوانی که والدینشان از هم جدا شده اند، بیشتر در معرض خطر رفتارهای بزهکارانه قرار دارند.

طلاق می تواند روی رشد روانی پسران جوان تاثیرات قابل توجهی بگذارد و رفاه روانی و عزت نفس آنها را کاهش دهد.

مهم ترین تاثیر طلاق برا فرزندان ترس از امر ازدوج است برای مطالعه بیشتر در این حوزه به مقاله ترس از آینده ازدواج می باشد.

بدترین سن طلاق برای کودکان

طلاق برای همه سنین سخت است. چه ۳۲ ساله باشید و چه ۲ ساله طول می کشد تا با آن کنار بیایید.اما بدترین سن طلاق برای کودکان چه سنی است؟ طلاق در هر سنی بر کودکان تأثیر می گذارد. احتمالاً بدترین سن طلاق برای یک کودک زمانی است که در دوره ابتدایی مدرسه مشغول به تحصیل است.

روانشناسان کودک معتقدند احتمال آسیب طلاق در دوران نوزادی کمتر است. البته این مساله تا حد زیادی به رشد توانایی های شناختی کودک قبل از ۳ سالگی بستگی دارد. حتی کودکان ۲ ساله حافظه دارند و به تغییرات احساسی (نه شناختی) آگاه هستند.

ممکن است کودک ۳ ساله شما واقعاً دعوای پدر و مادر خود را در ۲ سالگی به یاد بیاورد و ناراحت شود اما زمانی که بزرگتر می شود، احتمالا هیچ خاطره ای از این دعواها ندارد.

آیا این یعنی نوزادان و کودکان نوپا تحت تأثیر طلاق قرار نمی گیرند؟ متاسفانه نه. نوزادان یا کودکانی که ماه ها یا سال ها با دو والدین و مراقب مهربان زندگی کرده اند ممکن است به طلاق واکنش نشان بدهند.اما آسیبی که نوزادان می بینند به مراتب کمتر از کودکان است.

در سنین ۳ تا ۵ سالگی کودکان با دیدن وشنیدن دعوای والدین ممکن است احساس کنند که دنیایشان ترسناک شده است. این احساس باعث می شود فرزند شما با گریه، ترس و اصرار معصومانه به شما التماس کند فقط از دعوا کردن دست بکشید.

کودکان پیش دبستانی ممکن است احساس کنند که همه چیز تقصیر آنهاست و این استرس ها باعث ایجاد مشکلات خواب در آنها می گردد.

روانشناسی بچه های طلاق

روانشناسی بچه های طلاق

اگرچه روانشناسی بچه های طلاق می گوید که این افراد بیشتر در معرض مشکلات و اختلال های شخصیتی هستند اما وقتی والدین نمی توانند زندگی آرام و خوبی همراه با احترام متقابل برای فرزند فراهم کنند و جو خانه پر از تشنج، دعوا، پرخاشگری، آسیب های جسمی و روحی و … باشد بهترین کار این است که والدین برای حل مشکلات خود به یک مشاور مراجعه کنند و اگر به هیچ وجه نمی توانند کنار هم زندگی کنند و فرزندان خوبی تربیت کنند از یکدیگر جدا شوند.

در چنین شرایطی میزان آسیب رسیدن به فرزندان در خانه و با وجود پدر و مادر دست کمی از شرایط بچه ها بعد از طلاق ندارد.پس فکر نکنید که اگر تحت هر شرایطی از همسر خود طلاق نگیرید به بچه ها لطف کرده اید.چون زندگی در چنین وضعیتی برای بچه ها نه تنها سود ندارد بلکه ضرر هم دارد.بنابراین بجای تکرار این جمله کلیشه ای که بخاطر بچه هایم طلاق نمی گیرم باید تصمیم درست را اتخاذ کنید هم برای خودتان هم برای آینده فرزندانتان.

آثار مثبت طلاق روی فرزندان

آثار مثبت طلاق روی فرزندان

خوشبختانه نه تنها اثرات طلاق روی فرزندان بد نیست بلکه در بسیاری از موارد می تواند تاثیر مثبتی هم داشته باشد.چرا؟ چون آنها را از استرس مزمن ناشی از زندگی با والدینی که رابطه خوبی نداشتند رها می کند.

برخی از اثرات مثبت طلاق به شرح زیر هستند:

۱-والدینی که ارتباط کمتری با فرزند داشتند مشارکت و رابطه خود را افزایش می دهند.اینکه دو والدین فرصت بیشتری برای کودک ایجاد کنند تا مهارت های دلبستگی اش رشد کند باعث می شود کودک یاد بگیرد که اجتماعی باشد و با افراد دیگر روابط معنادار و محبت آمیز داشته باشد.

این مهم است که هردو والدین نقش مثبتی در زندگی کودک داشته باشند و فرزند این حس را داشته باشد که مورد محبت هر دو والدین قرار می گیرد.

۲-کودکان مهارت های حل تعارض را از والدین مطلقه یاد می گیرند.حتی اگر در رابطه خود شکست خورده باشید کودک مهارت های حل مساله و نحوه کنار آمدن شما با همسر قبلی را می بیند و روابط انسانی ارزشمند  و مهارت های حل مساله را یاد می گیرد.

۳-کودک فرصت بیشتری برای تنها بودن با هرکدام از والدین دارد.بیشتر کودکان تا زمانیکه والد به آنها توجه کند تنها بودن با او را دوست دارند.بچه ها تعداد روزهایی که با شما هستند را نمیشمارند بلکه فقط می خواهند بدانند که شما به آنها علاقه مند هستید و برای او اهمیت و ارزش قائل هستید.

مشاوره آنلاین
35 Comments
  1. بنظر من ربطی نداره به سن وقتی پدر و مادر دچار مشکل خانوادگی هستن و کارشون به طلاق میکشه فرقی نمیکنه اون بچه یک سالش باشه یا سی سالش تاثیر بسیار منفی رو فرزند میزاره منی ک الان ۲۷ سالمه وقتی مشکل پدر مادرمو نگاه میکنم حتی فکر طلاقشون هم منو بهم میریزه و افسردم میکنه چه برسه به بچه ی کوچیک

  2. پایان رابطه ناموفق خیلی بنفع فرزند هست ….. حالا هر سنی….بچه دعوای پدر و مادر ببینه بهتر هست یا اینکه هر کدوم توی خونه خودشون باشن و فرزندشونو به بهترین شکل ساپورت کنن؟؟

    • واقعا درک نمی کنم کسایی که همچین نظریو دارن . ساپورت چه صیغه ایه؟؟اون بچه یا نوجوونی که داره می بینه خونواده ای که توش به دنیا اومده داره تیکه پاره میشه اونم واسه همیشه ، پدر و مادر نیاز داره یا ساپورت؟؟تا کی میخواید با این سوالا و جوابای مسخره تر همه رو گول بزنید؟؟اون بچه با چه رویی سرشو تو جامعه بلند کنه بگه من مادر ندارم یا پدر ندارم؟؟دوستاش که اومذن خونه اون بچه ( بب فرض اینکه اونقدر قوی باشه و اعتماد به نفس داشته باشه که دوست پیدا کنه و دعوت کنه ) بگه پدرت یا مادرت کجاست چی بگه؟؟ وقتایی که از مدرسه میاد خونه انتظار محبت مادری داره و کسی کع واسش یه چیزی درست کنه بخوره ، با ساپورت درست می شن؟؟ یا جتما از ساپورت منظورت پوله قرصای اعصابیه که اون بچه توی سن پایین مصرف میکنه زییر نظر روانپزک اونم روزی 6 وعده. اینا همه وجهه بیرونی ان ، توی دل اون بچه چی مییگذره و چه آشوبیه دیگه با خودشه و خدای خودش.

  3. بنظر من پدر و مادری ک با هم مشکل دارن باید جدا بشن
    پدر وو مادر خود من بعد از ۵۰ سال هنوز هر روز دعوا میکنم و من از زندگی و رابطشون متنفرم
    اگه جدا میشدن ما با آرامش بیشتری زندگی میکردیم
    خودمن جدا شدم مادر بهتری هستم شادترم حالم بهتره و میتونم عملکرد بهتری داشته باشم برا خودم و دخترم
    ب چرتوپرتای جامعه گوش ندین وقتی نمیشه اون بچه رو بیشتر عذاب ندین

    • تو ک بچه طلاق نبودی بفهمی ما چی کشیدیم
      پس قضاوت نکن.بیچاره اون دخترت ک انقد زندگیش قراره دارک بشه:)

      • آره واقعا فقط به زندگی خودش فکر میکنه فکر میکنه الان بچش میگه مامانم چه تصمیم منطقی گرفته آفرین بهش اما اینطور نیست داغون میشه مثل من

  4. بچه طلاق یعنی هر روز آرزوی مرگ

  5. سلام من دو ماهم بود بچه طلاق شدم الان 51سالمه هنوز مشکلات روانی دارم .طلاق ضربه‌ای هست که فقط بچه میخوره نه پدر مادر.

  6. و منی که مادر پدرم کمتر از یه ساله طلاق گرفتن که پدرم دوباره ازدواج کرد:)💔

  7. تمام تلاشمو میکنم که به گذشتم فکر نکنم بابام خیلی خیلی بد کرد در حدی که یادش میوفتم حالم بد میشه ولی بعضی وقتا خاطرات خوب میاد تو ذهنم بدتر گریم میگیره ۹ سالم بود که دادگاه شروع شد من تو اکثر دادگاه ها بودم تک تک حرفای بابامو شنیدم گفت مهرتم میدم فقط بچه رو ننداز گردن من اخه زن صیغه ایش حامله بود گفتع بود بچرو نیار
    کلاس چهارم بودم طلاق گرفتن روزشم یادمه
    الان با اینکه ۱۴ سالم شده هنوزم جایی میرم دلم میخاد منم یکی رو داشته باشم بهش بگن بابا
    واسه همین خواهش میکنم خواهش میکنم تو انتخاب شریک زندگی دقت کنید یا اگه دیدین شریک خوبی انتخاب نکردن بچه نیارید باور کنید بچه که بیاد درست نمیشهه

  8. اون کسی که میگه پدر و مادر باید در صورت اختلاف جدا بشن و این بنف فرزنده ، خیلی آدم گستاخ و بی درکی هستی

    • من بچه طلاقم به نظرم پدر و مادری که همش جنگ و خشونت و دعوا و….میکنن 18 سال همون بهتر که جدا بشن تلفاتش کمتر نکردنشه

  9. من تو پنج سالگی طلاق پدر مادر دیدم
    الان که بیست و یک سالم شده تازه فهمیدم که دلیل اینهمه اظطراب واسترس وکم بودن اعتماد به نفس و خشم و عدم ارتباط سازنده با بقیه چیه .
    پدر مادرا بدونن که فرزند طلاقشون تبدیل به یه آدم آهنی بی درک و بی عاطفه میشه…
    این سرنوشت تلخ ما به خاطر پایین بودن سطح فرهنگ در حد قرووت وسطایی هستش.

  10. من که دو ساله پدر و مادرم از هم جدا شدن
    همیشه سعی میکنم که کنار دوستام به بهترین نحو ممکن خوشحال باشم و بگم چه زندگی خوبی دارم
    ولی اخلاق اصلی من یک آدم افسرده هستم
    هر اتفاق بدی میوفته حس میکنم با وجود منه که این اتفاق افتاد
    کمتر از اتاق بیرون میام تا دعوا نشه
    میدونین بچه های طلاق چه دردی رو تجربه میکنن
    میدونین وقتی میرن تو فامیل ها نگاه هارو نمیتونن تحمل کنن
    میدونین مجبورن تو مدرسه خوشحال باشن که بقیه نفهمن اونا بچه طلاقن
    میفهمین؟
    درک میکنین؟

  11. من ۱۵ سالمه در حال ازمون نهاییمم که مهم ترین بخش زندگیم رو رقم به پای مادرم افتادم و گفتم نرو خواهش می کنم ولی رفت بهش گفتم یه هفته فقط یه هفته بمون به خاطر من ولی گوش نکرد و به خاطر دعوایی که با پدرم داشت سر مادربزرگم من رو ول کرد من آدم ضعیفی شدم وقتی هم که گریه می کنم پدرم عصبی میشه و فحش میده اصلا نمی خوام زنده بمونم من باعث این شدم که مادرم تو این زندگی با پدرم بمونه اگه من به دنیا نمیومدم زندگی پدر مادرم اینجوری نبود…………….

    همچی تقصیر منه

    • پدر و مادرها گاهی خیلی ضعیف عمل می کنن و بد فکر میکنن و اشتباه تصمیم میگیرن. گناه شما چیه واقعا؟ هیچی
      اونها باید بهتر با هم کنار میومدن شما بی گناهی. مواطب خودت باش خودتو تبدیل به یک ادم مریض پر مشکل نکن. خو تو با مطالعه خوب تبدیل کن به یک ادم محکم و عاقل. حدود ده سال دیگه که خییییلی هم زود میرسه یک خانواده جدید برای خودت داری. قوی و آرومی، یک شغلی داری و یک یار و همراه مهربون و وفادار و موندگار. طراوت جوونی با میلیارد پول هم بر نمیگرده. لبخند بزن به وجود عزیز خودت. خ ب و اروم و دلشاد زندگی کن.

  12. ما بچه های طلاق با تاثیرات بد طلاق در زندگی اشتباه نمی کنیم

    ما خود اشتباهیم
    فقط قربانی شهوت پدر و مادر بودیم

  13. هیچی بدتر از بچه طلاق نی.
    وقتی تو مدرسه پیش دبستانی بودم مادر واقعیم اومد گفت من مادرتم و الان ک ۳۳ سالمه نتونستم با زن بابا یا مادر خودم ارتباط برقرار کنم.
    از اون موقه به بعد خود به خود از پدر مادر زن بابام دوری کردم
    یه جورای احساس مالکیت یا نمیدونم چجور بگم احساس غریبگی باهاشون کردم.
    اصلا نمیدونم حس مادرانه چطوره.
    خیلی دارم زجر میکشم.
    خدا هیچ بچه ای رو مث من نکنه…😮‍💨😔

  14. من ۱۷ سالمه و خیلی دلم میخواد پدر و مادرم از همدیگه جدا بشن ، هر وقت که میام پیش مادرم باید ناله هاشو گوش کنم و هروقت که پیش پدر هستم باز هم باید ناله هاشو گوش کنم ،در حالی که خودم هزارتا درد و مرض دارم . خودم رو سرزنش میکنم چون فکر میکنم تقصیر وجود من بود که این دوتا همدیگرو تحمل کردن تا من بزرگ بشم . توی بچگی آنقدر باهم دیگه دعوا کردن ، توی دعوا همدیگرو میزدن یا بهمدیگه میگفتن که میکشمت . بخاطر این حرفاشون هر لحظه اضطراب این رو دارم که توی زندگیم یه چیز با ارزشو از دست بدم . نمیتونم با کسی ارتباط بگیرم چون میترسم . از ۱۲ سالگی ریزش مو دارم ، انواع بیماری های زنانه و بی‌حالی افراطی و عصبانیت مزمن ، معدم غذارو هضم نمیکنه ، توی هر لحظه زندگیم لعنت میفرستم به اونایی که صرفا بخاطر سرگرمی بچه تولید کردن .

  15. سلام دوستان توکل به خدا کنید. درست میشه. بلاخره زندگی همش سختی نیست. این ها امتحانات الهی است

  16. سلام من امیرم ۲۰ سالمه میتونم بگم با اختلاف وحشتناک ترین اتفاق زندگیم به دنیا اومدنم باشه اصلا نمیتونم این زندگی رو تحمل کنم از سن ۱۴ سالگی نشستم تو خونه هیچ غلطی نکردم روابط اجتماعی اصلا خوبی ندارم میدونین هبچ کس نیست دلش برام بسوزه کمکم کنه این خیلی داره عذابم میده من هیچکی رو ندارم هیچکی
    همیشه با بچها های فامیل مقایسه میشم اونا پدر بالاسرشون بوده بهشون یاد داده اعتماد بنفس دارن حالا جلبش اینجا که پدرم اشغال من زنگ زده بودم برای تبریک عید بهم گفت هو هیچی نمیشی اشغال سرشو از زندگی من بیرون نمیبره مغزم داره سوراخ میشه
    حداقل بعد طلاق پسر رو با مادر بزرگ نکنید اون بچه مرد نمیشه

  17. درسته طلاق بده اما زندگی بدون عاطفه از اون بدتره هر روز باید جدل والدین رو فرزند تماشا کنه اونا یا میان به فرزند از همسرشون شکایت می کنن یا عصبانیتشونو سر فرزند خالی می کنن یا از فرزند طلب محبت می کنن که بچه مامانی بار میاد و برای جامعه سم طلاق بگیر اما بچه رو ببر روانشناس تا روش اثر نزاره خودتم حواست باشه از خود گذشتگی و موندن \ای بچه نیست ظلمه اون لچه دچار مشکل میشه بزرگسالی

  18. خب طلاق گفتید همه تون که بده، اما وقتی همسرتوخودت انتخاب نکردی به زور پدرت زن یه آدمی شدی که از اینجا تا آسمون تفاوت داره باهات، هیچ جای زندگی نظر مشترکی نداشتید باهاش، دوتا بچه هم به زو به دنیا آوردید توی شهر غریب و تنهایی، باید چکار کنید! بمونید که بچه هاتون خراب وبی اخلاق نشن؟ خود اون مادر یا پدر از این زندگی سهمی نداره؟ یا باید فدای خواسته ی پدرش برای ازدواج زوری، و همسرش بشه برای بدنیا آوردن بچه؟ راه حل درست چیه؟

  19. زندگی کردن در کنار ی زن بابایی که میخواد سر به تنت نباشه و باهات لج میکنه، زهرشو میریزه، اذیتت میکنه و… بدون اینکه بابات بفهمه و توهم نمیخوای چیزی بگی… دلم میخواد بمیرم فقط…

  20. منی که ۱۳ سالم بود طلاق گرفتن الان جفتشون نمیخوام حتی منو ببینن با اینکه نه مواد مصرف کردم نه هیچی حاظر نیستن یه روز منو خونه خودشون نگه دارن با اینکه تاحالا هیچ حرف بدی هم بهشون نزدم پدر مادر هیچ معنی نداره یه زوج کثیف که فقط بخاطر خودشون و لذتشون منو بدبخت کردن

    • سلام طلاق به نظرتون بده از یه مرد معتاد هرویین زباله گرد …اگر بچه تو از دست این مرد و زندگی سمی نجات بدی ظلم به بچه تا کردی؟ گمونم طلاق برای هرکس یه جور باشه اگر زندگی خوب باشه طلاق نمی‌گیری..چون مرض نداری یه زندگی نابود کنی بچه های که تو زندگی سمی مادر و پدرشون بزرگ میشن .ادامای بهتری هستن یا مشکلات بدتری دارند نمی دونم قرار آینده چی نشون بده برا فرزندم ولی طلاق خیلی سخته ولی حفاظت از فرزندم خیلی مهمتره الان ..این خارجی ها طلاق میگیرم یا ازدواج عجیب دارن بچه هامون اینقدر ناله میکنن ..به نظرم بچه ها تا وقتی تو رابطه نرفته باشم نمی فهمند شاید جدایی بهترین باشه

  21. من خودمم بچه ی طلاقم اما حس خوبی دارم و بابت اینکه پدر و مادرم جدا شدن لحظه ایی ناراحت نیستم. پدر و مادر همه چیز نیستن که اگه نباشن بنا به نابودی باشح. الان کسایی هستن که فرزند طلاق نیستن اما خیلی بیشتر مشکلات و بدبختی دارن. پس از اینکه بچه ی طلاق هستید ناامید افسرده نباشيد. سعی کنید به جای ناراحتی. به هدف های مهم تری برسیم.

    • من ٤٠ سالمه يه پسر ٥ سلاه دارم با خانمم تفاهم ندارم ولي بخاطر بچمون ١ بار نشوده جلوش بحث و دعوا كنيم هميشه محيط خانه رو صميمي نگر داشتيم و يه جورايي تضاهر كرديم ولي تا كي واقعا تا كي بخاطر بچمون ميتونيم نقش بازي كنيم الان كه داشتم كامنتارو ميخوندم به كامنت شما رسيدم واقعا دلگرم شدم باريكلا به شما. ادم تو زندگيش هدف داشته باشه با پدر ماد يا بس پدر مادر حركت رو ب جلو داره…همش به فكر بچمم كه ايندش خراب نشه اگر ما بخواهيم جدا بشيم اميدوارم اگرم جدا شديم پسر منم مثل شما فكر كنه

  22. ازدواج پدر بدترین درده پدر و مادر منم طلاق گرفتن و پدرم میخواد ازدواج کنه💔

  23. الان که می‌خوام اینا رو کامنت کنم هم اعتماد به نفس کافی رو ندارم نمیدونم دو دل هستم که بگم یا نه.
    ولی میگم:
    من آرمیتا دختری 6 ساله که پدر و مادرش از هم جدا شدن مادری که فکر میکرد حق تصمیم از او گرفته شده چون تویی سن پایین ازدواج کرده.
    کاری ندارم چقدر در دادگاه رفتم. چقدر دعوا های پدر و مادری دیدم و شنیدم و چقدر دعوا های خانواده پدر و مادری دیدم در حد چاقو کشی روی برادر یعنی پدرم.
    اول از همه از خانواده پدری م برای تمام بی لیاقتی و بی شعوریشون متاسفم که نوه بزرگ خودشون و تک نوه پسری خودشون رو جلوی در گذاشتن گفتن تو به اینجا تعلق نداری.
    همشه هم من رو مقصر نابودی زندگی پسرشون میدونستن و میدونن. در صورتی که من 100 برابر از هم پدر هم مادرم صدمه روحی ، جسمی و اجتماعی خوردم. تویی ثبت نام مدرسه وقتی میفهمیدن بچه طلاقم باهام سرد میشدن و یجورایی نگاه ترحم انگیز دیگران منو متنفر میکرد ازشون جوری که داخل مدرسه مجبور بودم یه شخصیت دروغین از خودم و زندگیم بسازم و مواظب باشم که این سازه خراب نشه تویی اجتماع. با اینکه من بسیار دختر اجتماعی بودم همیشه با سنین بالا تر از خودم دوست میشدم. با چشم های خودم میدیدم روز اول مدرسه کلاس اولی ها مادرشون رو نمیتونن ترک کنن من نگاهشون میکردم زنگ اول نتونستم با هیشکی دوست بشم همش نگاه بقیه میکردم حسرت میخوردم تا زمانی که با آبدارچی مدرسه رفیق شدم که خانومی مسن بود.
    وضع خونه هم جوری بود که پدرم من 6 ساله رو تنها میزاشت از 6 صبح تا 9 شب من تو اون سن ترس های بچگانه زیادی داشتم یک پیرمرد در واحد بالایی ما زندگی میکرد اون خونه دو واحد بود کلا پیرمردی جدی و از نظر من ترسناک که با بچه ها اصلا میانه خوبی نداشت. من از ترسم یک گوشه برای خودم از صبح تا شب دراز میکشیدم شبکه نهال پویا میدیدم از ترس دشویی نمیتونستم برم یبوست گرفته بودم کسی نبود بهم غذا بده گاهی اوقات اونم با زور و کنایه یکی از اعضا خانواده پدریمم میومد یه سوسیسی میزاشت دهنم می‌رفت. منی که لباس مادرم تویی شب بقل می‌گرفتم زیر پتو قایم میشدم.
    پدرم روز اومد گفت می‌خوام ببرمت پرورشگاه من که نمی‌دونستم کجاست رفتم تمامی اسباب بازی خابم رو آوردم برای اولین و آخرین بار اشک پدرم رو اون روز دیدم و بقل کرد منصرف شد. تصمیم گرفتن نامادری برایم بیارن حالا شروع شد قرار های آشنایی با زن های مختلف من رو که با خودش میبرد سریع اون ها رو مادر صدا میکردم نه برای ترحم نه برای دلسوزی برای کمبود. همه هم سن های من با هم تویی کوچه بازی میکردم و من از حیاط صداشون می‌شنیدم و گریه میکردم . روزی یواشکی کیلید حیاط رو پیدا کردم به کوچه رفتم. دنبال مادرم تویی کوچه خالی میگشتم تا زمانی که هوا تاریک بشه سر کوچه منتظر مادرم موندم و نیومد .بقیه ش رو بگذریم نامادری خوبی داشتم من رو مثل دختر خودش بزرگ کرد نمیتونست بچه دار شده برای همین جاشو با من پر میکرد.
    الان بزرگ شدم پارسال کلاس نهم بودم که نامادری م هم رفت نمیدونم به اصرار خانواده یا خودش بود ولی رفت مادرم تویی سن 8 سالگی برگشت و من رو دو ماهی یکبار میدید اونم ازدواج کرده بود و زندگی خودش را داشت. مادرم هم خیلی تلاش کرده بود که حضانت من رو بگیره ولی پدرش اجازه نمی‌داد. سال نهمی بودم که نامادری م رفت مجبور شدم تمام کار های خونه رو انجام بدم و درس بخونم من که قرار بود تو این سال هدف زندگی م رو بسازم به بدترین نحوه ممکن خسته شده بودم امسال دارم میرم دهم و تویی ثبت نام مدرسه م هیشکی کمکم نمیکنه وقتی تنهایی برای ثبت نام میرم نگاه های بد روی خودم حس میکنم پدرم هم قصد داره باز ازدواج کنه و همش فکر می‌کنه من زندگی ش رو با زن هایش خراب میکنم. من فقط تنها خواهی که دارم به عنوان بچه طلاق اینه که خواهشاً این کوته فکری رو کنار بزارین یعنی چی که باید بگین بچه طلاق ها خرابم و مادر پدر بالا سرشون نبوده . اتفاقا بچه طلاق ها محدود شدن از خیلی چیزایی که شما دارین مادر و پدر بالا سرشون نبوده خدا بوده و خودشون تمنا میکنم آنقدر کثیف نباشین و مهربونم باشین باهاشون اونا مقصر زندگی مادر پدرشون نیستن. من مقصرم که مادرم فکر میکرد تو سن کم به اجبار ازدواج کرده و میتونسته ازدواج بهتری داشته باشه؟
    خیر نیستم پس لطفاً قضاوت نکنین.
    بچه های طلاق مستقل بار میان خود ساختن ممکنه دلشون رو یجا کج بزارن اون هم برای اینه که کسی نیست راهنمایشون کنه. من که برنامه زندگیم الان به این چرخه می‌چرخه به امیدی که دانشگاه برم و خوابگاه تا بتونم ریز ریز کار کنم دیگه به خونه پدریم برنگردم زندگی خودم رو داشته باشم . شاید هم به امید خدا مهاجرت کردم برای تحصیل و همونجا موندم. سه سال دیگه که به هدفم رسیدم به همین سایت میام و اعلام میکنم. می‌خوام موفقیتم رو به اونایی که اشتباه میکنم راجبم نشون بدم.
    به امید اون روز

    • من ادرس این صفحه رو ذخیره میکنم و سه سال دیگه. میام و اطمینان دارم موفق خواهی شد. چقدر خوب مینویسی شما. آرزوی بهترین ها برات دارم دختر خردمند.

  24. رفیقم هم در پایه نهم همین خرداد این سال ۱۴۰۲ مادر درس داشتن طلاق میگرفتن دقیقا موقع امتحان های این دختر رفیق صمیمی من بود ما به اکیپ سه نفره بودیم که هر سه بچه طلاقن ما دوتا سعی داشتیم زندگیمون رو درست کنیم ولی این رفیقم اصلا برای امتحان ها نمیومد یا میومد اصلا نتوانسته بود بخونه من هی میگفتم بهش دختر بخون درست میشه نمیدونم ولی بهش دلداری میدادم بهم میگفت رفته دادگاه و نه پدرش و نه مادرش نمیخوانش یعنی قلبم از شدت این حرفا تیری کشید نفهمیدم چیشد تا نیم ساعت اول امتحان خودم هیچی نتونستم بنویسم ذهنم فقط به حرفاش فکر میکرد نمی‌دونستم چجوری دیگه دلداریش بدم به چی امید وارش کنم تابستون از هم خبری نداشتیم چون من همش در حال مسافرت بودم تا اینکه یروز اون یکی رفیقم بهم پیام داد گفت آرمیتا خودکشی کرده گفتم زر نزن امکان نداره تا دو روز همش میگفتم دروغه الان از یجا پیداش میشه میگه خواستم تنها باشم خوبم ولی دو روز بعدش صبح ساعت 6 فیلمی برام فرستادن که سر خاکش بود داشتن دانش میکردن جوری اعصبی شدم از دستش که چرا اینکار کرده فریاد میزدم لحظه بعدش گریه میکردم تا دو هفته لب به هیچی نزدم نمی خوابیدم همش فکر میکردم باید بجا مسافرت پیشش میموندم از اینکه خانوادش حتا سر خاکش نیومده بودن دلم آتیش گرفت همش رفیق خاش سر خاک میومدن کسایی که میشناختنش حالم خیلی خراب بود گردنبد ست مون خاک کردم.
    شمایی که طلاق میگیری میگی برای خودش خوبه یه شوخی مسخرست این رفیقم جنگ دعوا تو خونشون زیاد بود خواستن طلاق بگیرن ولی وقتی گرفتن خوشحال بود رفیقم نه خودشو کشت .
    البته قصدش خودکشی نبود میخواست پدر و مادر شرو بترسونه تا اینکار نکنن شب یچیزی خورده بود که فقط بره بیمارستان همین ولی وقتی بیدار شدن هر چی بهش زدن بلند نشده بردنش بیمارستان هم ولی گفتن دو ساعته که فوت شده.
    نکنین اینکارا رو خواهشاً اگه اجبار نیست.

  25. دیگه خستم فقط می خواهم بمیرم من دیگه از هر چیزی بریدم این همه آدم روی کره زمین هست ولی فقط خدا پشتت هست و اینم بگم هیچ بندی خدا به بنده خدای دیگه ای ارزش نداره

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *