یکی از سوالات اساسی مردم این است که تفاوت روانپزشک با متخصص اعصاب و روان چیست؟معمولا مراجعینی که به روانپزشک ارجاع داده می شوند با یک جستجو در اطراف محل زندگی شان بدنبال روانپزشک می گردند اما بیشترین دکترهایی که پیدا می کنند متخصص اعصاب و روان است و به همین دلیل گیج می شوند که آیا روانپزشک همان دکتر اعصاب و روان است یا خیر؟
- تفاوت روانپزشک با متخصص اعصاب و روان
- کار متخصص اعصاب و روان یا روانپزشک چیست؟
- کار متخصص مغز و اعصاب چیست؟
- ۶ دلیل که باید به متخصص اعصاب و روان مراجعه کنید
- دکتر اعصاب و روان برای چه بیماری است
تفاوت روانپزشک با متخصص اعصاب و روان
احتمالا دوست دارید تفاوت روانپزشک با متخصص اعصاب و روان را بدانید.نکته جالب توجه این است که متخصص اعصاب و روان همان روانپزشک است.اگر از نظر تحصیلات بخواهیم بررسی کنیم افرادیکه در رشته پزشکی تحصیل کرده اند برای گرفتن تخصص باید یک فیلدی برای خودشان انتخاب کنند.
در میان تخصص های پزشکی با دو رشته مواجه می شویم یکی متخصص اعصاب و روان(روانپزشکی) و دیگری متخصص مغز و اعصاب(نورولوژی) است.از انجاییکه این دو تخصص خیلی به هم شبیه هستند مردم به اشتباه فکر می کنند که روانپزشکی با متخصص اعصاب و روان فرق دارد در صورتیکه متخصص مغز و اعصاب با متخصص اعصاب و روان یا روانپزشکی متفاوت است و در اکثر مطالبی هم که در اینترنت می خوانیم به اشتباه روانپزشکی را از متخصص اعصاب و روان جدا کرده اند.
بنابراین اگر به یک روانشناس مراجعه کرده اید و ایشان تشخیص داده اند که بایستی نزد روانپزشک بروید و روی تابلوی مطب پزشکان عنوان روانپزشک یا متخصص اعصاب و روان نوشته شده بود بدون نگرانی و ترس از اشتباه می توانید توسط این دکتر ویزیت شوید.
برای اینکه تفاوت این دو تخصص را بهتر متوجه شوید بد نیست واژه معادل انگلیسی آنها را بیان کنیم.به متخصص مغز و اعصاب، Neurologist و به متخصص اعصاب و روان یا روانپزشک psychiatrist گفته می شود.
فرق نورولوژی با روانپزشکی در این است که نورولوژی بیشتر بر عملکردهای حسی حرکتی تمرکز دارد در حالی که روانپزشکی به رفتار، خلق و خو، افکار و عاطفه انسان کار دارد.
روانپزشک به شناسایی، تشخیص و درمان بیماری ها و اختلالات روانی می پردازد و علائم روانی رفتاری بیمار را معاینه می کند اما متخصص مغز و اعصاب بیماری های مربوط به سیستم عصبی، مغز، ستون فقرات و اعصاب را درمان می کند.این متخصصان حتی برای رفع برخی از اختلالات پیچیده سیستم عصبی با همکاری متخصصان دیگر به اعمال جراحی روی می آورند.در واقع متخصصان مغز و اعصاب در بیماری های فیزیولوژیکی و روانپزشکان در زمینه اختلالات روانی تخصص دارند.
در نتیجه اگر در اینترنت مطلبی با عنوان فرق روانپزشک و متخصص اعصاب و روان به چشمتان خورد بدانید که اصلا ایندو تخصص یکی هستند و پرداختن به موضوع تفاوت دکتر اعصاب و روان با روانپزشک کلا اشتباه است.
کار متخصص اعصاب و روان یا روانپزشک چیست؟
کار یک روانپزشک این است که با تجویز دارو علائم رفتاری و احساسی ناشی از عدم تعادل شیمیایی در مغز را بهبود ببخشد.
کلیه ی افرادی که از نظر مغزی سالم هستند اما علائم روانی دارند بایستی به یک روانپزشک مراجعه کنند.
مشکلاتی مثل خواب، توهمات، مشکلات حافظه، اختلالات روانی چون بوردرلاین یا نوسانات خلقی، دوقطبی، افسردگی های شدید، اضطراب و … همه توسط روانپزشک و در کنار آن روانشناس حل می شود.
وظایف روانپزشک بصورت زیر است:
ارزیابی عملکرد ذهنی: سوال کردن در مورد حالات، عواطف و رفتارهای بیمار و گرفتن تست های شخصیتی برای ارزیابی بهتر.
تدوین برنامه های درمانی: بسته به شرایط بیمار، روانپزشک دارو یا رفتار درمانی را تجویز می کند.
همکاری با درمانگران: از انجاییکه دارودرمانی به تنهایی جواب نمی دهد روانپزشکان برای بهبود وضعیت روحی روانی بیمار آنها را به یک درمانگر یا روانشناس ارجاع می دهند.
تحقیق در مورد داروها: یک روانپزشک موظف است در مورد داروهای جدید تحقیق کند و بهترین انها را بر اساس مشکل بیمار تجویز نماید.
ردیابی پیشرفت بیمار: روانپزشک باید در دراز مدت میزان پیشرفت و بهبود بیماران را مورد بررسی قرار دهد تا در صورت عدم بهبود روش های دیگری را برای درمان برگزیند.
کار متخصص مغز و اعصاب چیست؟
از انجاییکه انسان در سرتاسر بدن خود اعصاب دارد متخصصان مغز و اعصاب به افرادیکه درگیر هر نوع درد، ناراحتی یا ضعف در بدن هستند کمک می کند اما فوکوس اصلی آنها بر روی مغز و ستون فقرات است.
متخصص مغز و اعصاب ابتدا علائم بیمار را ارزیابی می کند و برای تشخیص بهتر برای بیمار اسکن هایی مثل VNG,MRI,MRA,EEG می نویسند.همچنین برای شناسایی ناهنجاری های اعصاب و عضلات از آزمایشی بنام EMG استفاده می نماید.
سپس برای تسکین درد بیمار و بهبود آن دارو تجویز می کنند.
متخصصان مغز و اعصاب بیماری هایی مثل سرگیجه، میگرن، بی حسی بدن، لرزش و ضعف عضلانی، مشکلات بینایی، ضربه مغزی، صرع، سکته مغزی و … را درمان می نمایند.
۶ دلیل که باید به متخصص اعصاب و روان مراجعه کنید
به گفتهی کارشناسان این حوزه توصیه میشود که بهتر است در صورت مواجهه با علائم زیر به دکتر متخصص اعصاب و روان مراجعه کنید.
سردردهای مزمن یا میگرن
همه ما سردردهایی را با مدت زمان و شدت متفاوت تجربه میکنیم؛ ولی بیشتر این سردردها موقتی هستند. اما برای سردردهای شدید و ناتوانکننده که نیاز به مصرف روزانه دارو دارند و با تغییرات بینایی، سرگیجه، حالت تهوع یا حتی تشنج همراهاند باید به دکتر اعصاب و روان مراجعه کرد.
فراموشیهای دائمی و مشکلات مربوط به حافظه
فراموشیهای گاهبهگاه همیشه نگرانکننده نیستند؛ اما اگر با مشکل در صحبت کردن، تغییر در شخصیت، سردرگمی یا سرگردانی، افت مکرر حافظه و تکرار و پرسیدن چندین بارهی یک سوال همراه باشد، میتوان نشانهی یک اخطار باشد.
سرگیجه، سبکی سر و مشکلات مربوط به تعادل
بیحسی و ضعف شدید، عدم تعادل، غش، سبکی سر، احساس سقوط، احساس شناور بودن یا سرگیجه، حساسیت به حرکت، زنگ زدن گوش و در شرایط حاد از دست دادن شنوایی یا بینایی میتواند نشانهای برای مراجعه به متخصص اعصاب و روان باشد.
تنشهای شدید و تشنج
لرزش شدید، سفتی غیرقابل کنترل بدن به ویژه دستها و پاها، خیره شدن به یک نقطه به صورت طولانی مدت، گیجی یا سردرگمی پس از تشنج، از دست دادن کنترل روده یا مثانه، افتادن بدون دلیل مشخص و از دست دادن هوشیاری از نشانههای تشنج است که باید به پزشک مراجعه شود.
بیخوابی و مشکلات مربوط به خواب
مشکل مکرر در خوابیدن، پریدن از خواب، کابوس دیدن، خستگی مفرط در طول روز پس از یک خواب کامل شبانه، مشکلات خواب پس از تشخیص یک بیماری عصبی، مانند آلزایمر، صرع، اختلالات حرکتی یا اختلالات عصبی_عضلانی میتواند از دلایل مراجعه متخصص اعصاب و روان باشد.
دکتر اعصاب و روان برای چه بیماری است
اگر برای حل مشکلات مربوط به سلامت روان خود نمیدانید که باید به کدام یک از متخصصان مراجعه کنید؛ ما به شما میگوییم که دکتر اعصاب و روان برای چه بیماری است. علائم زیر ممکن است نشان دهند که زمان آن فرا رسیده است تا به دنبال یک دکتر اعصاب و روان باشید:
- مشکل در کنترل احساسات یا الگوهای فکری
- داشتن عملکرد ضعیف در محل کار یا مدرسه به طور مؤثر
- تغییرات ناگهانی در الگوی خواب (کم خوابی یا خواب زیاد)
- اختلال شدید در اشتها (پرخوری عصبی یا کم خوری)
- ترس بیش از حد
- نگرانی شدید و مداوم
- عدم موفقیت برای ایجاد و حفظ روابط
- تغییرات ناگهانی در میل جنسی
- درگیر شدن با رفتارهای پرخطر
- کابوسهای شبانه
- جدا شدن از واقعیتها، هذیان، اختلالات پارانویا یا توهم
- شکستهای عمیق روحی در زندگی (مثل تصادف رانندگی، از دست دادن عزیزان و …)
- از دست دادن علاقه به فعالیتهای روزمره
- انزوا و گوشهگیری
- سوگواری (برای مدت طولانی)
- افزایش مصرف مواد (مواد مخدر، الکل) برای کاهش دردهای روحی
- داشتن افکار خودکشی یا آسیب رساندن به خود و دیگران
- عصبانیت مداوم یا مکرر (برای دوره های بیش از شش ماه)
- استرس و اضطراب بیش از حد
- تهدید کردن دیگران
- افسردگی شدید